block:3095
| ۲۰۵۴ | Q | بعدِ دیری گشت آنها هفت مرد | * | جمله در قعده پیِ یزدانِ فرد |
| ۲۰۵۴ | N | بعد دیری گشت آنها هفت مرد | * | جمله در قعده پی یزدان فرد |
| ۲۰۵۵ | Q | چشم میمالم که آن هفت ارسلان | * | تا کیانند و چه دارند از جهان |
| ۲۰۵۵ | N | چشم میمالم که آن هفت ارسلان | * | تا کیانند و چه دارند از جهان |
| ۲۰۵۶ | Q | چون نزدیکی رسیدم من ز راه | * | کردم ایشان را سلام از انتباه |
| ۲۰۵۶ | N | چون به نزدیکی رسیدم من ز راه | * | کردم ایشان را سلام از انتباه |
| ۲۰۵۷ | Q | قوم گفتندم جوابِ آن سلام | * | ای دقوقی مَفْخَر و تاجِ کرام |
| ۲۰۵۷ | N | قوم گفتندم جواب آن سلام | * | ای دقوقی مفخر و تاج کرام |
| ۲۰۵۸ | Q | گفتم آخر چون مرا بشْناختند | * | پیش ازین بر من نظر ننداختند |
| ۲۰۵۸ | N | گفتم آخر چون مرا بشناختند | * | پیش از این بر من نظر ننداختند |
| ۲۰۵۹ | Q | از ضمیرِ من بدانستند زود | * | یکدگر را بنگریدند از فرود |
| ۲۰۵۹ | N | از ضمیر من بدانستند زود | * | یکدگر را بنگریدند از فرود |
| ۲۰۶۰ | Q | پاسخم دادند خندان کای عزیز | * | این بپوشیدست اکنون بر تو نیز |
| ۲۰۶۰ | N | پاسخم دادند خندان کای عزیز | * | این بپوشیده ست اکنون بر تو نیز |
| ۲۰۶۱ | Q | بر دلی کو در تحیُّر با خداست | * | کَی شود پوشیده رازِ چپ و راست |
| ۲۰۶۱ | N | بر دلی کاو در تحیر با خداست | * | کی شود پوشیده راز چپ و راست |
| ۲۰۶۲ | Q | گفتم ار سوی حقایق بشْکفند | * | چون ز اِسْمِ حرفِ رَسْمی واقفند |
| ۲۰۶۲ | N | گفتم ار سوی حقایق بشکفند | * | چون ز اسم حرف رسمی واقفند |
| ۲۰۶۳ | Q | گفت اگر اسمی شود غیب از ولی | * | آن ز استغراق دان نه از جاهلی |
| ۲۰۶۳ | N | گفت اگر اسمی شود غیب از ولی | * | آن ز استغراق دان نز جاهلی |
| ۲۰۶۴ | Q | بعد از آن گفتند ما را آرزوست | * | اقتدا کردن بتو ای پاکدوست |
| ۲۰۶۴ | N | بعد از آن گفتند ما را آرزوست | * | اقتدا کردن به تو ای پاک دوست |
| ۲۰۶۵ | Q | گفتم آری لیک یک ساعت که من | * | مُشکلاتی دارم از دَوْرِ زَمَن |
| ۲۰۶۵ | N | گفتم آری لیک یک ساعت که من | * | مشکلاتی دارم از دور زمن |
| ۲۰۶۶ | Q | تا شود آن حل بصحبتهای پاک | * | که بصحبت رُوید انگوری ز خاک |
| ۲۰۶۶ | N | تا شود آن حل به صحبتهای پاک | * | که به صحبت روید انگوری ز خاک |
| ۲۰۶۷ | Q | دانهٔ پُرمغز با خاکِ دُژَم | * | خلوتی و صحبتی کرد از کرم |
| ۲۰۶۷ | N | دانهی پر مغز با خاک دژم | * | خلوتی و صحبتی کرد از کرم |
| ۲۰۶۸ | Q | خویشتن در خاک کُلّی محو کرد | * | تا نماندش رنگ و بو و سرخ و زرد |
| ۲۰۶۸ | N | خویشتن در خاک کلی محو کرد | * | تا نماندش رنگ و بو و سرخ و زرد |
| ۲۰۶۹ | Q | از پسِ آن محو قبضِ او نماند | * | پَر گشاد و بسط شد مَرْکَب برانْد |
| ۲۰۶۹ | N | از پس آن محو قبض او نماند | * | پر گشاد و بسط شد مرکب براند |
| ۲۰۷۰ | Q | پیشِ اصلِ خویش چون بیخویش شد | * | رفت صورت جلوهٔ معنیش شد |
| ۲۰۷۰ | N | پیش اصل خویش چون بیخویش شد | * | رفت صورت جلوهی معنیش شد |
| ۲۰۷۱ | Q | سَر چنین کردند هین فرمان تراست | * | تَفِّ دل از سَر چنین کردن بخاست |
| ۲۰۷۱ | N | سر چنین کردند هین فرمان تراست | * | تف دل از سر چنین کردن بخاست |
| ۲۰۷۲ | Q | ساعتی با آن گروهِ مُجْتَبَی | * | چون مُراقب گشتم و از خود جُدا |
| ۲۰۷۲ | N | ساعتی با آن گروه مجتبی | * | چون مراقب گشتم و از خود جدا |
| ۲۰۷۳ | Q | هم در آن ساعت ز ساعت رَست جان | * | زانک ساعت پیر گرداند جوان |
| ۲۰۷۳ | N | هم در آن ساعت ز ساعت رست جان | * | ز انکه ساعت پیر گرداند جوان |
| ۲۰۷۴ | Q | جمله تلوینها ز ساعت خاستست | * | رَست از تلوین که از ساعت بِرَست |
| ۲۰۷۴ | N | جمله تلوینها ز ساعت خاسته ست | * | رست از تلوین که از ساعت برست |
| ۲۰۷۵ | Q | چون ز ساعت ساعتی بیرون شوی | * | چون نماند مَحْرَمِ بیچون شوی |
| ۲۰۷۵ | N | چون ز ساعت ساعتی بیرون شوی | * | چون نماند محرم بیچون شوی |
| ۲۰۷۶ | Q | ساعت از بیساعتی آگاه نیست | * | زانکس آن سو جز تحیّر راه نیست |
| ۲۰۷۶ | N | ساعت از بیساعتی آگاه نیست | * | ز آن کس آن سو جز تحیر راه نیست |
| ۲۰۷۷ | Q | هر نفر را بر طویلهٔ خاصِ او | * | بستهاند اندر جهانِ جُست و جو |
| ۲۰۷۷ | N | هر نفر را بر طویلهی خاص او | * | بستهاند اندر جهان جستجو |
| ۲۰۷۸ | Q | مُنْتَصِب بر هر طویله رایضی | * | جز بدستوری نیاید رافضی |
| ۲۰۷۸ | N | منتصب بر هر طویله رایضی | * | جز به دستوری نیاید رافضی |
| ۲۰۷۹ | Q | از هوس گر از طویله بسْکُلَد | * | در طویلهٔ دیگران سَر در کند |
| ۲۰۷۹ | N | از هوس گر از طویله بگسلد | * | در طویلهی دیگران سر در کند |
| ۲۰۸۰ | Q | در زمان آخُورچیانِ چُستِ خوش | * | گوشهٔ اَفْسارِ او گیرند و کَش |
| ۲۰۸۰ | N | در زمان آخورچیان چست خوش | * | گوشهی افسار او گیرند و کش |
| ۲۰۸۱ | Q | حافظان را گر نبینی ای عَیار | * | اختیارت را ببین بیاختیار |
| ۲۰۸۱ | N | حافظان را گر نبینی ای عیار | * | اختیارت را ببین بیاختیار |
| ۲۰۸۲ | Q | اختیاری میکنی و دست و پا | * | بر گشادستت چرا حَبْسی چرا |
| ۲۰۸۲ | N | اختیاری میکنی و دست و پا | * | بر گشاده ستت چرا حبسی چرا |
| ۲۰۸۳ | Q | رُوی در انکارِ حافظ بُردهای | * | نام تهدیداتِ نَفْسش کردهای |
| ۲۰۸۳ | N | روی در انکار حافظ بردهای | * | نام تهدیدات نفسش کردهای |