block:1065
| ۱۲۲۷ | Q | گفت ای شه بر منِ عُورِ گدای | * | قولِ دشمن مشْنو از بهرِ خدای |
| ۱۲۲۷ | N | گفت ای شه بر من عور گدای | * | قول دشمن مشنو از بهر خدای |
| ۱۲۲۸ | Q | گر ببطلانست دعوی کردنم | * | من نهادم سَر ببُرّ این گردنم |
| ۱۲۲۸ | N | گر به بطلان است دعوی کردنم | * | من نهادم سر ببر این گردنم |
| ۱۲۲۹ | Q | زاغ کو حکم قضا را مُنکِرست | * | گر هزاران عقل دارد کافرست |
| ۱۲۲۹ | N | زاغ کاو حکم قضا را منکر است | * | گر هزاران عقل دارد کافر است |
| ۱۲۳۰ | Q | در تو تا کافی بود از کافران | * | جای گَنْد و شهوتی چون کافِ ران |
| ۱۲۳۰ | N | در تو تا کافی بود از کافران | * | جای گند و شهوتی چون کاف ران |
| ۱۲۳۱ | Q | من ببینم دام را اندر هوا | * | گر نپوشد چشمِ عقلم را قضا |
| ۱۲۳۱ | N | من ببینم دام را اندر هوا | * | گر نپوشد چشم عقلم را قضا |
| ۱۲۳۲ | Q | چون قضا آید شود دانش بخواب | * | مَه سِیَه گردد بگیرد آفتاب |
| ۱۲۳۲ | N | چون قضا آید شود دانش به خواب | * | مه سیه گردد بگیرد آفتاب |
| ۱۲۳۳ | Q | از قضا این تَعبِیَه کَی نادِرَست | * | از قضا دان کو قضا را مُنْکِرست |
| ۱۲۳۳ | N | از قضا این تعبیه کی نادر است | * | از قضا دان کاو قضا را منکر است |