vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1066

قصهٔ آدم علیه‌السّلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تأویل
۱۲۳۴Qبُو اؐلْبَشَر کو عَلَّمَ اؐلأَسْما بَگست * صد هزاران عِلْمش اندر هر رگست
۱۲۳۴Nبو البشر کاو علم الاسما بگ است * صد هزاران علمش اندر هر رگ است
۱۲۳۵Qاسمِ هر چیزی چنان کان چیز هست * تا بپایان جانِ او را داد دَست
۱۲۳۵Nاسم هر چیزی چنان کان چیز هست * تا به پایان جان او را داد دست
۱۲۳۶Qهر لَقَب کو داد آن مُبْدَل نشد * آنک چُستش خوانْد او کاهِل نشد
۱۲۳۶Nهر لقب کاو داد آن مبدل نشد * آن که چستش خواند او کاهل نشد
۱۲۳۷Qهر که اوّل مؤمنست اوَّل بدید * هر که آخر کافر او را شد پدید
۱۲۳۷Nهر که آخر مومن است اول بدید * هر که آخر کافر او را شد پدید
۱۲۳۸Qاسمِ هر چیزی تو از دانا شنو * سِرّ رمزِ عَلَّمَ اؐلْأَسْما شنو
۱۲۳۸Nاسم هر چیزی تو از دانا شنو * سر رمز علم الاسما شنو
۱۲۳۹Qاسمِ هر چیزی بر ما ظاهرش * اسمِ هر چیزی برِ خالق سِرش
۱۲۳۹Nاسم هر چیزی بر ما ظاهرش * اسم هر چیزی بر خالق سرش
۱۲۴۰Qنزدِ موسی نامِ چوبش بُد عصا * نزدِ خالق بود نامش اژدَها
۱۲۴۰Nنزد موسی نام چوبش بد عصا * نزد خالق بود نامش اژدها
۱۲۴۱Qبُد عُمَر را نام اینجا بُت‌پرست * لیک مؤمن بود نامش در أَلَسْت
۱۲۴۱Nبد عمر را نام اینجا بت پرست * لیک مومن بود نامش در الست
۱۲۴۲Qآنک بُد نزدیکِ ما نامش مَنی * پیشِ حق این نقش بُد که با مَنی
۱۲۴۲Nآن که بد نزدیک ما نامش منی * پیش حق این نقش بد که با منی
۱۲۴۳Qصورتی بود این منی اندر عدم * پیشِ حق موجود نه بیش و نه کم
۱۲۴۳Nصورتی بود این منی اندر عدم * پیش حق موجود نه بیش و نه کم
۱۲۴۴Qحاصل آن آمد حقیقت نامِ ما * پیشِ حضرت کان بود انجامِ ما
۱۲۴۴Nحاصل آن آمد حقیقت نام ما * پیش حضرت کان بود انجام ما
۱۲۴۵Qمرد را بر عاقبت نامی نهد * نی بر آن کو عاریت نامی نهد
۱۲۴۵Nمرد را بر عاقبت نامی نهد * نه بر آن کاو عاریت نامی نهد
۱۲۴۶Qچشمِ آدم چون بنورِ پاک دید * جان و سِرِّ نامها گشتش پدید
۱۲۴۶Nچشم آدم چون به نور پاک دید * جان و سر نامها گشتش پدید
۱۲۴۷Qچون مَلَک انوارِ حق در وی بیافت * در سجود افتاد و در خدمت شتافت
۱۲۴۷Nچون ملک انوار حق در وی بیافت * در سجود افتاد و در خدمت شتافت
۱۲۴۸Qمدح این آدم که نامش می‌بَرم * قاصرم گر تا قیامت بشمرم
۱۲۴۸Nمدح این آدم که نامش می‌برم * قاصرم گر تا قیامت بشمرم
۱۲۴۹Qاین همه دانست و چون آمد قضا * دانشِ یک نَهْی شد بر وی خطا
۱۲۴۹Nاین همه دانست و چون آمد قضا * دانش یک نهی شد بر وی خطا
۱۲۵۰Qکای عجب نَهْی از پیِ تحریم بود * یا بتأویلی بُد و تَوْهیم بود
۱۲۵۰Nکای عجب نهی از پی تحریم بود * یا به تاویلی بد و توهیم بود
۱۲۵۱Qدر دلش تأویل چون ترجیح یافت * طبع در حیرت سوی گندم شتافت
۱۲۵۱Nدر دلش تاویل چون ترجیح یافت * طبع در حیرت سوی گندم شتافت
۱۲۵۲Qباغبان را خار چون در پای رَفت * دزد فرصت یافت کالا بُرد تَفْت
۱۲۵۲Nباغبان را خار چون در پای رفت * دزد فرصت یافت، کالا برد تفت
۱۲۵۳Qچون ز حیرت رَست باز آمد براه * دید بُرده دزد رَخْت از کارگاه
۱۲۵۳Nچون ز حیرت رست باز آمد به راه * دید برده دزد رخت از کارگاه
۱۲۵۴Qربَّنا إِنَّا ظَلَمْنَا گفت و آه * یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه
۱۲۵۴Nربنا إنا ظلمنا گفت و آه * یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه
۱۲۵۵Qپس قضا ابری بود خورشیدپوش * شیر و اژدرها شود زو همچو موش
۱۲۵۵Nپس قضا ابری بود خورشید پوش * شیر و اژدرها شود زو همچو موش
۱۲۵۶Qمن اگر دامی نبینم گاهِ حُکم * من نه تنها جاهلم در راهِ حُکم
۱۲۵۶Nمن اگر دامی نبینم گاه حکم * من نه تنها جاهلم در راه حکم
۱۲۵۷Qای خُنُک آن کو نکوکاری گرفت * زور را بگْذاشت او زاری گرفت
۱۲۵۷Nای خنک آن کاو نکو کاری گرفت * زور را بگذاشت او زاری گرفت
۱۲۵۸Qگر قضا پوشد سِیَه همچون شَبَت * هم قضا دستت بگیرد عاقبت
۱۲۵۸Nگر قضا پوشد سیه همچون شبت * هم قضا دستت بگیرد عاقبت
۱۲۵۹Qگر قضا صد بار قصدِ جان کند * هم قضا جانت دهد درمان کند
۱۲۵۹Nگر قضا صد بار قصد جان کند * هم قضا جانت دهد درمان کند
۱۲۶۰Qاین قضا صد بار اگر راهت زند * بر فَرازِ چرخ خرگاهت زند
۱۲۶۰Nاین قضا صد بار اگر راهت زند * بر فراز چرخ خرگاهت زند
۱۲۶۱Qاز کرم دان این که می‌ترساندت * تا بمُلکِ ایمنی بنْشاندت
۱۲۶۱Nاز کرم دان این که می‌ترساندت * تا به ملک ایمنی بنشاندت
۱۲۶۲Qاین سخن پایان ندارد گشت دیر * گوش کن تو قصهٔ خرگوش و شیر
۱۲۶۲Nاین سخن پایان ندارد گشت دیر * گوش کن تو قصه‌ی خرگوش و شیر