block:1058
| ۱۰۹۱ | Q | همچو آن خرگوش کو بر شیر زد | * | روحِ او کَی بود اندر خورْدِ قَد |
| ۱۰۹۱ | N | همچو آن خرگوش کاو بر شیر زد | * | روح او کی بود اندر خورد قد |
| ۱۰۹۲ | Q | شیر میگفت از سرِ تیزی و خشم | * | کز رهِ گوشم عدو بربست چشم |
| ۱۰۹۲ | N | شیر میگفت از سر تیزی و خشم | * | کز ره گوشم عدو بر بست چشم |
| ۱۰۹۳ | Q | مکرهای جَبْریانم بسته کرد | * | تیغِ چوبینشان تنم را خسته کرد |
| ۱۰۹۳ | N | مکرهای جبریانم بسته کرد | * | تیغ چوبینشان تنم را خسته کرد |
| ۱۰۹۴ | Q | زین سِپَس من نشْنوم آن دَمْدَمه | * | بانگِ دیوانست و غُولان آن همه |
| ۱۰۹۴ | N | زین سپس من نشنوم آن دمدمه | * | بانگ دیوان است و غولان آن همه |
| ۱۰۹۵ | Q | بر دَران ای دل تو ایشان را مَهایست | * | پوستشان بر کَن کِشان جز پوست نیست |
| ۱۰۹۵ | N | بردران ای دل تو ایشان را مهایست | * | پوستشان بر کن کشان جز پوست نیست |
| ۱۰۹۶ | Q | پوست چه بْوَد گفتهای رنگ رنگ | * | چون زِرِه بر آب کش نبْود درنگ |
| ۱۰۹۶ | N | پوست چه بود گفتهای رنگ رنگ | * | چون زره بر آب کش نبود درنگ |
| ۱۰۹۷ | Q | این سخن چون پوست و معنی مغز دان | * | این سخن چون نقش و معنی همچو جان |
| ۱۰۹۷ | N | این سخن چون پوست و معنی مغز دان | * | این سخن چون نقش و معنی همچو جان |
| ۱۰۹۸ | Q | پوست باشد مغزِ بَد را عیبپوش | * | مغزِ نیکو را ز غیرت غَیْبپوش |
| ۱۰۹۸ | N | پوست باشد مغز بد را عیب پوش | * | مغز نیکو را ز غیرت غیب پوش |
| ۱۰۹۹ | Q | چون قلم از باد بُد دفتر ز آب | * | هر چه بنْویسی فنا گردد شتاب |
| ۱۰۹۹ | N | چون قلم از باد بد دفتر ز آب | * | هر چه بنویسی فنا گردد شتاب |
| ۱۱۰۰ | Q | نقشِ آبست ار وفا جُویی ازان | * | باز گردی دستهای خود گزان |
| ۱۱۰۰ | N | نقش آب است ار وفا جویی از آن | * | باز گردی دستهای خود گزان |
| ۱۱۰۱ | Q | باد در مَردُم هوا و آرزوست | * | چون هوا بگْذاشتی پیغامِ هُوست |
| ۱۱۰۱ | N | باد در مردم هوا و آرزوست | * | چون هوا بگذاشتی پیغام هوست |
| ۱۱۰۲ | Q | خوش بود پیغامهای کِردگار | * | کو ز سر تا پای باشد پایدار |
| ۱۱۰۲ | N | خوش بود پیغامهای کردگار | * | کاو ز سر تا پای باشد پایدار |
| ۱۱۰۳ | Q | خُطبهٔ شاهان بگردد و آن کِیا | * | جز کیا و خُطبههای انبیا |
| ۱۱۰۳ | N | خطبهی شاهان بگردد و آن کیا | * | جز کیا و خطبههای انبیا |
| ۱۱۰۴ | Q | زانک بَوْشِ پادشاهان از هُواست | * | بارنامهٔ انبیا از کبْریاست |
| ۱۱۰۴ | N | ز آن که بوش پادشاهان از هواست | * | بار نامهی انبیا از کبریاست |
| ۱۱۰۵ | Q | از دِرَمها نامِ شاهان بر کَنَند | * | نامِ احمد تا ابد بر میزنند |
| ۱۱۰۵ | N | از درمها نام شاهان بر کنند | * | نام احمد تا ابد بر میزنند |
| ۱۱۰۶ | Q | نامِ احمد نامِ جملهٔ انبیاست | * | چونک صد آمد نَوَد هم پیشِ ماست |
| ۱۱۰۶ | N | نام احمد نام جمله انبیاست | * | چون که صد آمد نود هم پیش ماست |