vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3225

title of 3225
۴۶۶۴Nمی‌کشید از بی‌هشی‌اش در بیان * اندک اندک از کرم صدر جهان
۴۶۶۵Nبانگ زد در گوش او شه کای گدا * زر نثار آوردمت دامن گشا
۴۶۶۶Nجان تو کاندر فراقم می‌طپید * چون که زنهارش رسیدم چون رمید
۴۶۶۷Nای بدیده در فراقم گرم و سرد * با خود آ از بی‌خودی و باز گرد
۴۶۶۸Nمرغ خانه اشتری را بی‌خرد * رسم مهمانش به خانه می‌برد
۴۶۶۹Nچون به خانه‌ی مرغ اشتر پا نهاد * خانه ویران گشت و سقف اندر فتاد
۴۶۷۰Nخانه‌ی مرغ است هوش و عقل ما * هوش صالح طالب ناقه‌ی خدا
۴۶۷۱Nناقه چون سر کرد در آب و گلش * نه گل آن جا ماند نه جان و دلش
۴۶۷۲Nکرد فضل عشق انسان را فضول * زین فزون‌جویی ظلوم است و جهول
۴۶۷۳Nجاهل است و اندر این مشکل شکار * می‌کشد خرگوش شیری در کنار
۴۶۷۴Nکی کنار اندر کشیدی شیر را * گر بدانستی و دیدی شیر را
۴۶۷۵Nظالم است او بر خود و بر جان خود * ظلم بین کز عدلها گو می‌برد
۴۶۷۶Nجهل او مر علمها را اوستاد * ظلم او مر عدلها را شد رشاد
۴۶۷۷Nدست او بگرفت کاین رفته دمش * آن گهی آید که من دم بخشمش
۴۶۷۸Nچون به من زنده شود این مرده تن * جان من باشد که رو آرد به من
۴۶۷۹Nمن کنم او را از این جان محتشم * جان که من بخشم ببیند بخششم
۴۶۸۰Nجان نامحرم نبیند روی دوست * جز همان جان کاصل او از کوی اوست
۴۶۸۱Nدر دمم قصاب وار این دوست را * تا هلد آن مغز نغزش پوست را
۴۶۸۲Nگفت ای جان رمیده از بلا * وصل ما را در گشادیم الصلا
۴۶۸۳Nای خود ما بی‌خودی و مستی‌ات * ای ز هست ما هماره هستی‌ات
۴۶۸۴Nبا تو بی‌لب این زمان من نو به نو * رازهای کهنه گویم می‌شنو
۴۶۸۵Nز انکه آن لبها از این دم می‌رمد * بر لب جوی نهان بر می‌دمد
۴۶۸۶Nگوش بی‌گوشی در این دم بر گشا * بهر راز یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ
۴۶۸۷Nچون صلای وصل بشنیدن گرفت * اندک اندک مرده جنبیدن گرفت
۴۶۸۸Nنه کم از خاک است کز عشوه‌ی صبا * سبز پوشد سر بر آرد از فنا
۴۶۸۹Nکم ز آب نطفه نبود کز خطاب * یوسفان زایند رخ چون آفتاب
۴۶۹۰Nکم ز بادی نیست شد از امر کُنْ * در رحم طاوس و مرغ خوش سخن
۴۶۹۱Nکم ز کوه سنگ نبود کز ولاد * ناقه‌ای کان ناقه ناقه زاد زاد
۴۶۹۲Nزین همه بگذر نه آن مایه‌ی عدم * عالمی زاد و بزاید دم‌به‌دم
۴۶۹۳Nبر جهید و بر طپید و شاد شاد * یک دو چرخی زد سجود اندر فتاد