vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3224

title of 3224
۴۶۴۶Nپس سلیمان گفت ای زیبا دوی * امر حق باید که از جان بشنوی
۴۶۴۷Nحق به من گفته ست هان ای دادور * مشنو از خصمی تو بی‌خصمی دگر
۴۶۴۸Nتا نیاید هر دو خصم اندر حضور * حق نیاید پیش حاکم در ظهور
۴۶۴۹Nخصم تنها گر بر آرد صد نفیر * هان و هان بی‌خصم قول او مگیر
۴۶۵۰Nمن نیارم رو ز فرمان تافتن * خصم خود را رو بیاور سوی من
۴۶۵۱Nگفت قول تست برهان و درست * خصم من باد است و او در حکم تست
۴۶۵۲Nبانگ زد آن شه که ای باد صبا * پشه افغان کرد از ظلمت بیا
۴۶۵۳Nهین مقابل شو تو و خصم و بگو * پاسخ خصم و بکن دفع عدو
۴۶۵۴Nباد چون بشنید آمد تیز تیز * پشه بگرفت آن زمان راه گریز
۴۶۵۵Nپس سلیمان گفت ای پشه کجا * باش تا بر هر دو رانم من قضا
۴۶۵۶Nگفت ای شه مرگ من از بود اوست * خود سیاه این روز من از دود اوست
۴۶۵۷Nاو چو آمد من کجا یابم قرار * کاو بر آرد از نهاد من دمار
۴۶۵۸Nهمچنین جویای درگاه خدا * چون خدا آمد شود جوینده لا
۴۶۵۹Nگر چه آن وصلت بقا اندر بقاست * لیک ز اول آن بقا اندر فناست
۴۶۶۰Nسایه‌هایی که بود جویای نور * نیست گردد چون کند نورش ظهور
۴۶۶۱Nعقل کی ماند چو باشد سر ده او * کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ
۴۶۶۲Nهالک آید پیش وجهش هست و نیست * هستی اندر نیستی خود طرفه‌ای است
۴۶۶۳Nاندر این محضر خردها شد ز دست * چون قلم اینجا رسیده شد شکست