block:3196
۴۰۷۹ | N | گفت پیغمبر که ان فی البیان | * | سحرا و حق گفت آن خوش پهلوان |
۴۰۸۰ | N | هین مکن جلدی برو ای بو الکرم | * | مسجد و ما را مکن زین متهم |
۴۰۸۱ | N | که بگوید دشمنی از دشمنی | * | آتشی در ما زند فردا دنی |
۴۰۸۲ | N | که بتاسانید او را ظالمی | * | بر بهانهی مسجد او بد سالمی |
۴۰۸۳ | N | تا بهانهی قتل بر مسجد نهد | * | چون که بد نام است مسجد او جهد |
۴۰۸۴ | N | تهمتی بر ما منه ای سخت جان | * | که نهایم ایمن ز مکر دشمنان |
۴۰۸۵ | N | هین برو جلدی مکن سودا مپز | * | که نتان پیمود کیوان را به گز |
۴۰۸۶ | N | چون تو بسیاران بلافیده ز بخت | * | ریش خود بر کنده یک یک لخت لخت |
۴۰۸۷ | N | هین برو کوتاه کن این قیل و قال | * | خویش و ما را در میفکن در وبال |