vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3186

در آمدن آن عاشق لااُبالی در بخارا وتحذیر کردن دوستان او را از پیداشدن
۳۸۷۲Qاندر آمد در بخارا شادمان * پیشِ معشوقِ خود و دارُ ٱلْأَمان
۳۸۷۲Nاندر آمد در بخارا شادمان * پیش معشوق خود و دار الامان
۳۸۷۳Qهمچو آن مستی که پَّرد بر اثیر * مَه کنارش گیرد و گوید که گیر
۳۸۷۳Nهمچو آن مستی که پرد بر اثیر * مه کنارش گیرد و گوید که گیر
۳۸۷۴Qهرکه دیدش در بخارا گفت خیز * پیش از پیدا شدن مَنْشین گریز
۳۸۷۴Nهر که دیدش در بخارا گفت خیز * پیش از پیدا شدن منشین گریز
۳۸۷۵Qکه ترا می‌جوید آن شه خشمگین * تا کشد از جانِ تُو ده ساله کین
۳۸۷۵Nکه ترا می‌جوید آن شه خشمگین * تا کشد از جان تو ده ساله کین
۳۸۷۶Qاللَّه الله در مَیا در خونِ خویش * تکیه کَم کُن بر دَم و افسونِ خویش
۳۸۷۶Nاللَّه الله در میا در خون خویش * تکیه کم کن بر دم و افسون خویش
۳۸۷۷Qشحنهٔ صدرِ جهان بودی و راد * معتمَد بودی مُهَنْدسِ اُوستاد
۳۸۷۷Nشحنه‌ی صدر جهان بودی و راد * معتمد بودی مهندس اوستاد
۳۸۷۸Qغَدر کردی وز جزا بگْریختی * رَسته بودی باز چون آویختی
۳۸۷۸Nغدر کردی و ز جزا بگریختی * رسته بودی باز چون آویختی
۳۸۷۹Qاز بلا بگریختی با صد حِیَل * ابلهی آوردت اینجا یا اجَلْ
۳۸۷۹Nاز بلا بگریختی با صد حیل * ابلهی آوردت اینجا یا اجل
۳۸۸۰Qای که عقلت بر عُطارد دَق کند * عقل و عاقل را قضا احمق کند
۳۸۸۰Nای که عقلت بر عطارد دق کند * عقل و عاقل را قضا احمق کند
۳۸۸۱Qنَحس خرگوشی که باشد شیرجُو * زیرکی و عقل و چالاکیت کو
۳۸۸۱Nنحس خرگوشی که باشد شیر جو * زیرکی و عقل و چالاکیت کو
۳۸۸۲Qهست صد چندین فُسون‌های قضا * گفت إِذا جَاءَ ٱلْقَضاء ضاقَ ٱلْفَضا
۳۸۸۲Nهست صد چندین فسون‌های قضا * گفت إِذا جاء القضاء ضاق الفضا
۳۸۸۳Qصد ره و مَخْلَص بود از چپّ و راست * از قضا بسته شود کو اژدهاست
۳۸۸۳Nصدره و مخلص بود از چپ و راست * از قضا بسته شود کان اژدهاست