block:3151
۳۲۰۴ | Q | آن نیازِ مَرْیَمی بودست و درد | * | که چنان طفلی سخن آغاز کرد |
۳۲۰۴ | N | آن نیاز مریمی بوده ست و درد | * | که چنان طفلی سخن آغاز کرد |
۳۲۰۵ | Q | جُزْوِ او بیاو برای او بگفت | * | جُزْو جُزْوت گفت دارد در نهُفت |
۳۲۰۵ | N | جزو او بیاو برای او بگفت | * | جزو جزوت گفت دارد در نهفت |
۳۲۰۶ | Q | دست و پا شاهد شوندت ای رهی | * | مُنْکِری را چند دست و پا نهی |
۳۲۰۶ | N | دست و پا شاهد شوندت ای رهی | * | منکری را چند دست و پا نهی |
۳۲۰۷ | Q | ور نباشی مستحقِّ شرح و گفت | * | ناطقهٔ ناطق ترا دید و بخُفت |
۳۲۰۷ | N | ور نباشی مستحق شرح و گفت | * | ناطقهی ناطق ترا دید و بخفت |
۳۲۰۸ | Q | هرچه رُویید از پیِ محتاج رُست | * | نا بیابد طالبی چیزی که جُست |
۳۲۰۸ | N | هر چه رویید از پی محتاج رست | * | نابیابد طالبی چیزی که جست |
۳۲۰۹ | Q | حق تعالی گر سماوات آفرید | * | از برای دفعِ حاجات آفرید |
۳۲۰۹ | N | حق تعالی گر سماوات آفرید | * | از برای دفع حاجات آفرید |
۳۲۱۰ | Q | هر کجا دردی دوا آنجا رود | * | هر کجا فَقْری نُوا آنجا رود |
۳۲۱۰ | N | هر کجا دردی دوا آن جا رود | * | هر کجا فقری نوا آن جا رود |
۳۲۱۱ | Q | هر کجا مُشکل جواب آنجا رود | * | هر کجا کشتیست آب آنجا رودش |
۳۲۱۱ | N | هر کجا مشکل جواب آن جا رود | * | هر کجا کشتی است آب آن جا رودش |
۳۲۱۲ | Q | آب کمجُو تشنگی آور بدست | * | تا بجوشد آبت از بالا و پَست |
۳۲۱۲ | N | آب کم جو تشنگی آور به دست | * | تا بجوشد آبت از بالا و پست |
۳۲۱۳ | Q | تا نزاید طفلکِ نازکگلُو | * | کَیْ روان گردد ز پِستان شیر او |
۳۲۱۳ | N | تا نزاید طفلک نازک گلو | * | کی روان گردد ز پستان شیر او |
۳۲۱۴ | Q | رَو بدین بالا و پَستیها بِدَوْ | * | تا شوی تشنه و حرارت را گِرَوْ |
۳۲۱۴ | N | رو بدین بالا و پستیها بدو | * | تا شوی تشنه و حرارت را گرو |
۳۲۱۵ | Q | بعد از آن از بانگِ زنبورِ هوا | * | بانگِ آبِ جُو بنوشی ای کیا |
۳۲۱۵ | N | بعد از آن از بانگ زنبور هوا | * | بانگ آب جو بنوشی ای کیا |
۳۲۱۶ | Q | حاجتِ تو کم نباشد از حَشیش | * | آب را گیری سوی او میکَشیش |
۳۲۱۶ | N | حاجت تو کم نباشد از حشیش | * | آب را گیری سوی او میکشیش |
۳۲۱۷ | Q | گوش گیری آب را تو میکَشی | * | سوی زرعِ خشک تا یابد خوشی |
۳۲۱۷ | N | گوش گیری آب را تو میکشی | * | سوی زرع خشک تا یابد خوشی |
۳۲۱۸ | Q | زرعِ جان را کِش جواهر مُضْمَرست | * | ابرِ رحمت پُر ز آب کَوْثَرست |
۳۲۱۸ | N | زرع جان را کش جواهر مضمر است | * | ابر رحمت پر ز آب کوثر است |
۳۲۱۹ | Q | تا سَقاهُمْ رَبُّهُمْ آید خطاب | * | تشنه باش اللَّهُ أَعْلَمْ بالصَّواب |
۳۲۱۹ | N | تا سَقاهُمْ رَبُّهُمْ آید خطاب | * | تشنه باش اللَّه أعلم بالصواب |