block:3149
۳۱۶۳ | Q | ای غلام اکنون تو پُر بین مشکِ خود | * | تا نگویی در شکایت نیک و بَد |
۳۱۶۳ | N | ای غلام اکنون تو پر بین مشک خود | * | تا نگویی در شکایت نیک و بد |
۳۱۶۴ | Q | آن سِیَه حیران شد از بُرهانِ او | * | میدمید از لامکان ایمانِ او |
۳۱۶۴ | N | آن سیه حیران شد از برهان او | * | میدمید از لامکان ایمان او |
۳۱۶۵ | Q | چشمهای دید از هوا ریزان شده | * | مشکِ او رُوپوش فیضِ آن شده |
۳۱۶۵ | N | چشمهای دید از هوا ریزان شده | * | مشک او رو پوش فیض آن شده |
۳۱۶۶ | Q | ز آن نظر روپوشها هم بر درید | * | تا معیَّن چشمهٔ غیبی بدید |
۳۱۶۶ | N | ز آن نظر رو پوشها هم بر درید | * | تا معین چشمهی غیبی بدید |
۳۱۶۷ | Q | چشمها پُر آب کرد آن دم غلام | * | شد فراموشش ز خواجه و ز مُقام |
۳۱۶۷ | N | چشمها پر آب کرد آن دم غلام | * | شد فراموشش ز خواجه و ز مقام |
۳۱۶۸ | Q | دست و پایش ماند از رفتن براه | * | زلزله افکند در جانش الـٰه |
۳۱۶۸ | N | دست و پایش ماند از رفتن به راه | * | زلزله افکند در جانش اله |
۳۱۶۹ | Q | باز بهرِ مصلحت بازش کشید | * | که بخویش آ باز رَوْ ای مُستفید |
۳۱۶۹ | N | باز بهر مصلحت بازش کشید | * | که به خویش آ باز رو ای مستفید |
۳۱۷۰ | Q | وقتِ حیرت نیست حیرت پیشِ تُست | * | این زمان در ره در آ چالاک و چُست |
۳۱۷۰ | N | وقت حیرت نیست حیرت پیش تست | * | این زمان در ره در آ چالاک و چست |
۳۱۷۱ | Q | دستهای مصطفی بر رُو نهاد | * | بوسههای عاشقانه بس بداد |
۳۱۷۱ | N | دستهای مصطفی بر رو نهاد | * | بوسههای عاشقانه بس بداد |
۳۱۷۲ | Q | مصطفی دستِ مبارک بر رُخش | * | آن زمان مالید و کرد او فَرُّخش |
۳۱۷۲ | N | مصطفی دست مبارک بر رخش | * | آن زمان مالید و کرد او فرخش |
۳۱۷۳ | Q | شد سپید آن زنگی و زادهٔ حَبَش | * | همچو بَدْر و روزِ روشن شد شبش |
۳۱۷۳ | N | شد سپید آن زنگی و زادهی حبش | * | همچو بدر و روز روشن شد شبش |
۳۱۷۴ | Q | یوسفی شد در جمال و در دَلال | * | گفتش اکنون رَو بِدِه وا گوی حال |
۳۱۷۴ | N | یوسفی شد در جمال و در دلال | * | گفتش اکنون رو بده واگوی حال |
۳۱۷۵ | Q | او همیشد بیسر و بیپای مَسْت | * | پای مینشناخت در رفتن زِ دست |
۳۱۷۵ | N | او همیشد بیسر و بیپای مست | * | پای مینشناخت در رفتن ز دست |
۳۱۷۶ | Q | پس بیامد با دو مشکِ پُر روان | * | سوی خواجه از نواحی کاروان |
۳۱۷۶ | N | پس بیامد با دو مشک پر روان | * | سوی خواجه از نواحی کاروان |