vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3132

حکایت نذر کردن سگان هر زمستان کی این تابستان چون بیاید خانه سازیم از بهر زمستان را
۲۸۸۵Qسگ زمستان جمع گردد استخوانْش * زخمِ سرما خُرد گرداند چنانْش
۲۸۸۵Nسگ زمستان جمع گردد استخوانش * زخم سرما خرد گرداند چنانش
۲۸۸۶Qکو بگوید کین قَدَر تن که منم * خانه‌ای از سنگ باید کردنم
۲۸۸۶Nکاو بگوید کاین قدر تن که منم * خانه‌ای از سنگ باید کردنم
۲۸۸۷Qچونک تابستان بیاید من بچنگ * بهرِ سرما خانه‌ای سازم ز سنگ
۲۸۸۷Nچون که تابستان بیاید من به چنگ * بهر سرما خانه‌ای سازم ز سنگ
۲۸۸۸Qچونک تابستان بیاید از گشاد * استخوانها پهن گردد پوست شاد
۲۸۸۸Nچون که تابستان بیاید از گشاد * استخوانها پهن گردد پوست شاد
۲۸۸۹Qگوید او چون زفت بیند خویش را * در کدامین خانه گُنجم ای کیا
۲۸۸۹Nگوید او چون زفت بیند خویش را * در کدامین خانه گنجم ای کیا
۲۸۹۰Qزفت گردد پا کشد در سایه‌ای * کاهلی سیری غَری خود رایه‌ای
۲۸۹۰Nزفت گردد پا کشد در سایه‌ای * کاهلی سیری غری خود رایه‌ای
۲۸۹۱Qگویدش دل خانه‌ای ساز ای عَمُو * گوید او در خانه کَیْ گُنجم بگو
۲۸۹۱Nگویدش دل خانه‌ای ساز ای عمو * گوید او در خانه کی گنجم بگو
۲۸۹۲Qاستخوانِ حرصِ تو در وقتِ درد * درهم آید خُرد گردد در نَوَرْد
۲۸۹۲Nاستخوان حرص تو در وقت درد * درهم آید خرد گردد در نورد
۲۸۹۳Qگویی از توبه بسازم خانه‌ای * در زمستان باشدم استانه‌ای
۲۸۹۳Nگویی از توبه بسازم خانه‌ای * در زمستان باشدم استانه‌ای
۲۸۹۴Qچون بشد درد و شُدت آن حرص زفت * همچو سگ سودای خانه از تو رفت
۲۸۹۴Nچون بشد درد و شدت آن حرص زفت * همچو سگ سودای خانه از تو رفت
۲۸۹۵Qشکرِ نعمت خوشتر از نعمت بود * شُکْرباره کَیْ سوی نعمت رود
۲۸۹۵Nشکر نعمت خوشتر از نعمت بود * شکر باره کی سوی نعمت رود
۲۸۹۶Qشکر جان نعمت و نعمت چو پوست * زانک شکر آرد ترا تا کویِ دوست
۲۸۹۶Nشکر جان نعمت و نعمت چو پوست * ز انکه شکر آرد ترا تا کوی دوست
۲۸۹۷Qنعمت آرد غفلت و شکر انتباه * صیدِ نعمت کن بدامِ شکرِ شاه
۲۸۹۷Nنعمت آرد غفلت و شکر انتباه * صید نعمت کن به دام شکر شاه
۲۸۹۸Qنعمتِ شُکرت کند پُر چشم و میر * تا کنی صد نعمت ایثارِ فقیر
۲۸۹۸Nنعمت شکرت کند پر چشم و میر * تا کنی صد نعمت ایثار فقیر
۲۸۹۹Qسیر نوشی از طعام و نُقلِ حَق * تا رود از تو شکم‌خواری و دَق
۲۸۹۹Nسیر نوشی از طعام و نقل حق * تا رود از تو شکم‌ خواری و دق