vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3112

عزم کردن داود علیه السّلام بخواندن خلق بدآن صحرا کی راز آشکارا کند و حجّتها همه قطع کند
۲۴۴۲Qگفت ای یاران زمانِ آن رسید * کان سِرِ مکتومِ او گردد پدید
۲۴۴۲Nگفت ای یاران زمان آن رسید * کان سر مکتوم او گردد پدید
۲۴۴۳Qجمله برخیزید تا بیرون رویم * تا بر آن سِرِّ نهان واقف شویم
۲۴۴۳Nجمله برخیزید تا بیرون رویم * تا بر آن سر نهان واقف شویم
۲۴۴۴Qدر فلان صحرا درختی هست زَفت * شاخهااش اَنبُه و بسیار و چَفت
۲۴۴۴Nدر فلان صحرا درختی هست زفت * شاخهایش انبه و بسیار و چفت
۲۴۴۵Qسخت راسخ خیمه گاه و میخِ او * بُویِ خون می‌آیدم از بیخِ او
۲۴۴۵Nسخت راسخ خیمه گاه و میخ او * بوی خون می‌آیدم از بیخ او
۲۴۴۶Qخون شدست اندر بُنِ آن خوش درخت * خواجه را کُشتست این منحوس بَخت
۲۴۴۶Nخون شده ست اندر بن آن خوش درخت * خواجه را کشته ست این منحوس بخت
۲۴۴۷Qتا کنون حلمِ خدا پوشید آن * آخر از ناشکری آن قلتبان
۲۴۴۷Nتا کنون حلم خدا پوشید آن * آخر از ناشکری آن قلتبان
۲۴۴۸Qکه عیالِ خواجه را روزی ندید * نه بنوروز و نه موسمهای عید
۲۴۴۸Nکه عیال خواجه را روزی ندید * نی به نوروز و نه موسمهای عید
۲۴۴۹Qبی‌نوایان را بیک لقمه نجُست * یاد ناورد او ز حَقهای نُخُست
۲۴۴۹Nبی‌نوایان را به یک لقمه نجست * یاد ناورد او ز حقهای نخست
۲۴۵۰Qتا کنون از بهرِ یک گاو این لعین * می‌زند فرزندِ او را بر زمین
۲۴۵۰Nتا کنون از بهر یک گاو این لعین * می‌زند فرزند او را بر زمین
۲۴۵۱Qاو بخود برداشت پرده از گناه * ورنه می‌پوشید جُرمش را الٰه
۲۴۵۱Nاو به خود برداشت پرده از گناه * ور نه می‌پوشید جرمش را اله
۲۴۵۲Qکافر و فاسق درین دَورِ گزند * پردهٔ خود را بخود بر می‌درند
۲۴۵۲Nکافر و فاسق در این دور گزند * پرده‌ی خود را به خود بر می‌درند
۲۴۵۳Qظلم مستورست در اسرارِ جان * می‌نهد ظالم بپیشِ مردمان
۲۴۵۳Nظلم مستور است در اسرار جان * می‌نهد ظالم به پیش مردمان
۲۴۵۴Qکه ببینیدم که دارم شاخها * گاوِ دوزخ را ببینید از ملا
۲۴۵۴Nکه ببینیدم که دارم شاخها * گاو دوزخ را ببینید از ملا