vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3111

حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جملهٔ مال خود را به وی ده
۲۴۲۵Qبعد از آن داود گفتش کای عَنود * جمله مالِ خویش او را بخش زود
۲۴۲۵Nبعد از آن داود گفتش کای عنود * جمله مال خویش او را بخش زود
۲۴۲۶Qورنه کارت سخت گردد گفتمت * تا نگردد ظاهر از وی اِسْتَمت
۲۴۲۶Nور نه کارت سخت گردد گفتمت * تا نگردد ظاهر از وی استمت
۲۴۲۷Qخاک بر سر کرد و جامه بر درید * که بهَر دم می‌کنی ظلمی مزید
۲۴۲۷Nخاک بر سر کرد و جامه بر درید * که به هر دم می‌کنی ظلمی مزید
۲۴۲۸Qیک دمی دیگر برین تشنیع راند * باز داودش به پیشِ خویش خواند
۲۴۲۸Nیک دمی دیگر بر این تشنیع راند * باز داودش به پیش خویش خواند
۲۴۲۹Qگفت چون بختت نبود ای بخت‌کور * ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
۲۴۲۹Nگفت چون بختت نبود ای بخت کور * ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
۲۴۳۰Qریده‌ای آنگاه صدر و پیشگاه * ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه
۲۴۳۰Nریده‌ای آن گاه صدر و پیشگاه * ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه
۲۴۳۱Qرَوْ که فرزندانِ تو با جُفتِ تو * بندگانِ او شدند افزون مگو
۲۴۳۱Nرو که فرزندان تو با جفت تو * بندگان او شدند افزون مگو
۲۴۳۲Qسنگ بر سینه همی‌زد با دو دست * می‌دوید از جهلِ خود بالا و پست
۲۴۳۲Nسنگ بر سینه همی‌زد با دو دست * می‌دوید از جهل خود بالا و پست
۲۴۳۳Qخلق هم اندر ملامت آمدند * کز ضمیرِ کارِ او غافل بُدند
۲۴۳۳Nخلق هم اندر ملامت آمدند * کز ضمیر کار او غافل بدند
۲۴۳۴Qظالم از مظلوم کَی داند کسی * کو بود سُخرهٔ هوا همچون خسی
۲۴۳۴Nظالم از مظلوم کی داند کسی * کاو بود سخره‌ی هوا همچون خسی
۲۴۳۵Qظالم از مظلوم آن کس پَی بَرَد * کو سَرِ نفسِ ظلومِ خود بُرَد
۲۴۳۵Nظالم از مظلوم آن کس پی برد * کاو سر نفس ظلوم خود برد
۲۴۳۶Qورنه آن ظالم که نفس است از درون * خصم مظلومان باشد او از جُنون
۲۴۳۶Nور نه آن ظالم که نفس است از درون * خصم مظلومان بود او از جنون
۲۴۳۷Qسگ هماره حمله بر مسکین کند * تا تواند زخم بر مسکین زند
۲۴۳۷Nسگ هماره حمله بر مسکین کند * تا تواند زخم بر مسکین زند
۲۴۳۸Qشرم شیران راست نه سگ را بدان * که نگیرد صید از همسایگان
۲۴۳۸Nشرم شیران راست نی سگ را بدان * که نگیرد صید از همسایگان
۲۴۳۹Qعامهٔ مظلوم‌کُش ظالم‌پَرَست * از کمین سَگشان سوی داود جَست
۲۴۳۹Nعامه‌ی مظلوم کش ظالم پرست * از کمین سگسان سوی داود جست
۲۴۴۰Qرُوی در داود کردند آن فریق * کای نبیّ مُجْتَبَی بر ما شفیق
۲۴۴۰Nروی در داود کردند آن فریق * کای نبی مجتبی بر ما شفیق
۲۴۴۱Qاین نشاید از تو کین ظلمیست فاش * قهر کردی بی‌گناهی را بلاش
۲۴۴۱Nاین نشاید از تو کاین ظلمی است فاش * قهر کردی بی‌گناهی را به لاش