block:3101
۲۲۰۲ | Q | آن چنانک ناگهان شیری رسید | * | مَرد را برْبود و در بیشه کشید |
۲۲۰۲ | N | آن چنان که ناگهان شیری رسید | * | مرد را بربود و در بیشه کشید |
۲۲۰۳ | Q | او چه اندیشد در آن بُردن ببین | * | تو همان اندیش ای اُستادِ دین |
۲۲۰۳ | N | او چه اندیشد در آن بردن ببین | * | تو همان اندیش ای استاد دین |
۲۲۰۴ | Q | میکَشَد شیرِ قضا در بیشهها | * | جانِ ما مشغولِ کار و پیشهها |
۲۲۰۴ | N | میکشد شیر قضا در بیشهها | * | جان ما مشغول کار و پیشهها |
۲۲۰۵ | Q | آنچنانک از فقر میترسند خلق | * | زیرِ آبِ شور رفته تا بحلق |
۲۲۰۵ | N | آن چنان کز فقر میترسند خلق | * | زیر آب شور رفته تا به حلق |
۲۲۰۶ | Q | گر بترسندی از آن فَقْرآفرین | * | گنجهاشان کشف گشتی در زمین |
۲۲۰۶ | N | گر بترسندی از آن فقر آفرین | * | گنجهاشان کشف گشتی در زمین |
۲۲۰۷ | Q | جملهشان از خوفِ غم در عَینِ غم | * | در پیِ هستی فتاده در عدم |
۲۲۰۷ | N | جملهشان از خوف غم در عین غم | * | در پی هستی فتاده در عدم |