block:3089
۱۹۸۵ | Q | هفت شمع از دُور دیدم ناگهان | * | اندر آن ساحل شتابیدم بدان |
۱۹۸۵ | N | هفت شمع از دور دیدم ناگهان | * | اندر آن ساحل شتابیدم بدان |
۱۹۸۶ | Q | نورِ شعلهٔ هر یکی شمعی از آن | * | بر شده خوش تا عنانِ آسمان |
۱۹۸۶ | N | نور شعلهی هر یکی شمعی از آن | * | بر شده خوش تا عنان آسمان |
۱۹۸۷ | Q | خیره گشتم خیرگی هم خیره گشت | * | موجِ حیرت عقل را از سَر گذشت |
۱۹۸۷ | N | خیره گشتم خیرگی هم خیره گشت | * | موج حیرت عقل را از سر گذشت |
۱۹۸۸ | Q | این چگونه شمعها افروختست | * | کین دو دیدهٔ خلق از اینها دوختست |
۱۹۸۸ | N | این چگونه شمعها افروخته ست | * | کاین دو دیدهی خلق از اینها دوخته ست |
۱۹۸۹ | Q | خلق جویانِ چراغی گشته بود | * | پیشِ آن شمعی که بر مَه میفزود |
۱۹۸۹ | N | خلق جویان چراغی گشته بود | * | پیش آن شمعی که بر مه میفزود |
۱۹۹۰ | Q | چشمبندی بُد عجب بر دیدهها | * | بَنْدشان میکرد یَهْدِی مَنْ یَشا |
۱۹۹۰ | N | چشم بندی بد عجب بر دیدهها | * | بندشان میکرد یَهْدِی مَنْ یَشاءُ |