vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3090

شدن آن هفت شمع بر مثال یک شمع
۱۹۹۱Qباز می‌دیدم که می‌شد هفت یک * می‌شکافد نورِ او جَیْبِ فلک
۱۹۹۱Nباز می‌دیدم که می‌شد هفت یک * می‌شکافد نور او جیب فلک
۱۹۹۲Qباز آن یک بارِ دیگر هفت شد * مستی و حیرانی من زفت شد
۱۹۹۲Nباز آن یک بار دیگر هفت شد * مستی و حیرانی من زفت شد
۱۹۹۳Qاتّصالاتی میانِ شَمْعها * که نیاید بر زبان و گفتِ ما
۱۹۹۳Nاتصالاتی میان شمعها * که نیاید بر زبان و گفت ما
۱۹۹۴Qآنک یک دیدن کند اِدراکِ آن * سالها نتْوان نمودن از زبان
۱۹۹۴Nآن که یک دیدن کند ادراک آن * سالها نتوان نمودن از زبان
۱۹۹۵Qآنک یک دَم بیندش اِدراکِ هوش * سالها نتْوان شنودن آن بگوش
۱۹۹۵Nآن که یک دم بیندش ادراک هوش * سالها نتوان شنودن آن بگوش
۱۹۹۶Qچونک پایانی ندارد رَوْ إِلَیْک * زانک لا أُحصِی ثَنَاءً ما عَلَیْک
۱۹۹۶Nچون که پایانی ندارد رو الیک * ز انکه لا أحصی ثناء ما علیک
۱۹۹۷Qپیشتر رفتم دوان کان شمعها * تا چه چیزست از نشانِ کبریا
۱۹۹۷Nپیشتر رفتم دوان کان شمعها * تا چه چیز است از نشان کبریا
۱۹۹۸Qمی‌شدم بی‌خویش و مدهوش و خراب * تا بیُفتادم ز تَعجیل و شتاب
۱۹۹۸Nمی‌شدم بی‌خویش و مدهوش و خراب * تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب
۱۹۹۹Qساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندرین * اوفتادم بر سرِ خاکِ زمین
۱۹۹۹Nساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندر این * اوفتادم بر سر خاک زمین
۲۰۰۰Qباز با هوش آمدم برخاستم * در رَوِش گویی نه سر نه پاستم
۲۰۰۰Nباز با هوش آمدم برخاستم * در روش گویی نه سر نی پاستم