vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3088

باز گشتن به قصهٔ دقوقی
۱۹۷۳Qآن دقوقی رَحْمَةُ اللَّه عَلَیْه * گفت سافَرْتُ مَدًی فی خَافِقَیْه
۱۹۷۳Nآن دقوقی رحمة اللَّه علیه * گفت سافرت مدی فی خافقیه
۱۹۷۴Qسال و مَه رفتم سفر از عشقِ ماه * بی‌خبر از راه حیران در الٰه
۱۹۷۴Nسال و مه رفتم سفر از عشق ماه * بی‌خبر از راه حیران در اله
۱۹۷۵Qپا برهنه می‌روی بر خار و سنگ * گفت من حیرانم و بی‌خویش و دَنگ
۱۹۷۵Nپا برهنه می‌روی بر خار و سنگ * گفت من حیرانم و بی‌خویش و دنگ
۱۹۷۶Qتو مبین این پایها را بر زمین * زآنک بر دل می‌رود عاشق یقین
۱۹۷۶Nتو مبین این پایها را بر زمین * ز انکه بر دل می‌رود عاشق یقین
۱۹۷۷Qاز ره و منزل ز کوتاه و دراز * دل چه داند اوست مستِ دل‌نواز
۱۹۷۷Nاز ره و منزل ز کوتاه و دراز * دل چه داند اوست مست دلنواز
۱۹۷۸Qآن دراز و کوته اوصافِ تَنست * رفتنِ ارواح دیگر رفتنست
۱۹۷۸Nآن دراز و کوته اوصاف تن است * رفتن ارواح دیگر رفتن است
۱۹۷۹Qتو سفر کردی ز نُطْفه تا بعَقْل * نه بگامی بود نه منزل نه نَقْل
۱۹۷۹Nتو سفر کردی ز نطفه تا به عقل * نی به گامی بود نی منزل نه نقل
۱۹۸۰Qسَیْرِ جان بی‌چون بود در دَوْر و دَیْر * جسمِ ما از جان بیاموزید سَیْر
۱۹۸۰Nسیر جان بی‌چون بود در دور و دیر * جسم ما از جان بیاموزید سیر
۱۹۸۱Qسَیْر جسمانه رها کرد او کنون * می‌رود بی‌چون نهان در شکلِ چون
۱۹۸۱Nسیر جسمانه رها کرد او کنون * می‌رود بی‌چون نهان در شکل چون
۱۹۸۲Qگفت روزی می‌شدم مشتاق‌وار * تا ببینم در بَشَر انوارِ یار
۱۹۸۲Nگفت روزی می‌شدم مشتاق‌وار * تا ببینم در بشر انوار یار
۱۹۸۳Qتا ببینم قُلْزُمی در قطره‌ای * آفتابی دَرْج اندر ذرّه‌ای
۱۹۸۳Nتا ببینم قلزمی در قطره‌ای * آفتابی درج اندر ذره‌ای
۱۹۸۴Qچون رسیدم سوی یک ساحل بگام * بود بیگه گشته روز و وقتِ شام
۱۹۸۴Nچون رسیدم سوی یک ساحل به گام * بود بی‌گه گشته روز و وقت شام