vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3081

صبر کردن لُقمان چون درد کی داود حلقه‌ها می‌ساخت از سؤال کردن با این نیَّت کی صبر از سؤال موجب فرج باشد
۱۸۴۲Qرفت لُقمان سوی داودِ صفا * دید کو می‌کرد ز آهن حَلْقه‌ها
۱۸۴۲Nرفت لقمان سوی داود صفا * دید کاو می‌کرد ز آهن حلقه‌ها
۱۸۴۳Qجمله را با همدگر در می‌فگند * ز آهنِ پولاد آن شاهِ بلند
۱۸۴۳Nجمله را با هم دگر در می‌فگند * ز آهن پولاد آن شاه بلند
۱۸۴۴Qصنعتِ زرّادْ او کم دیده بود * در عجب می‌مانْد و وسواسش فزود
۱۸۴۴Nصنعت زراد او کم دیده بود * در عجب می‌ماند و وسواسش فزود
۱۸۴۵Qکین چه شاید بود وا پرسم ازو * که چه می‌سازی ز حلقهٔ تو بتو
۱۸۴۵Nکاین چه شاید بود واپرسم از او * که چه می‌سازی ز حلقه‌ی تو به تو
۱۸۴۶Qباز با خود گفت صبر اولیترست * صبر تا مقصود زُوتر رَهْبَرست
۱۸۴۶Nباز با خود گفت صبر اولیتر است * صبر تا مقصود زوتر رهبر است
۱۸۴۷Qچون نپرسی زودتر کشفت شود * مرغِ صبر از جمله پرّان‌تر بود
۱۸۴۷Nچون نپرسی زودتر کشفت شود * مرغ صبر از جمله پران‌تر بود
۱۸۴۸Qور بپرسی دیرتر حاصل شود * سهل از بی‌صبریَت مُشکِل شود
۱۸۴۸Nور بپرسی دیرتر حاصل شود * سهل از بی‌صبری‌ات مشکل شود
۱۸۴۹Qچونک لقمان تن بزد هم در زمان * شد تمام از صنعتِ داود آن
۱۸۴۹Nچون که لقمان تن بزد هم در زمان * شد تمام از صنعت داود آن
۱۸۵۰Qپس زِرِه سازید و در پوشید او * پیشِ لُقمانِ کریم صَبْرخُو
۱۸۵۰Nپس زره سازید و در پوشید او * پیش لقمان کریم صبر خو
۱۸۵۱Qگفت این نیکو لباسست ای فَتَی * در مُصافّ و جنگ دفعِ زخم را
۱۸۵۱Nگفت این نیکو لباس است ای فتی * در مصاف و جنگ دفع زخم را
۱۸۵۲Qگفت لقمان صبر هم نیکودَمیست * که پناه و دافعِ هر جا غَمیست
۱۸۵۲Nگفت لقمان صبر هم نیکو دمی است * که پناه و دافع هر جا غمی است
۱۸۵۳Qصبر را با حق قرین کرد ای فلان * آخرِ وَ اؐلْعَصْر را آگه بخوان
۱۸۵۳Nصبر را با حق قرین کرد ای فلان * آخر و العصر را آگه بخوان
۱۸۵۴Qصد هزاران کیمیا حقّ آفرید * کیمیایی همچو صبر آدم ندید
۱۸۵۴Nصد هزاران کیمیا حق آفرید * کیمیایی همچو صبر آدم ندید