vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3060

در وهم افکندن کودکان اوستاد را
۱۵۴۶Qروز گشت و آمدند آن کودکان * بر همین فکرت ز خانه تا دکان
۱۵۴۶Nروز گشت و آمدند آن کودکان * بر همین فکرت ز خانه تا دکان
۱۵۴۷Qجمله اِستادند بیرون منتظِر * تا در آید اوَّل آن یارِ مُصِر
۱۵۴۷Nجمله استادند بیرون منتظر * تا در آید اول آن یار مصر
۱۵۴۸Qزانک مَنْبَع او بُدست این رای را * سَر اِمام آید همیشه پای را
۱۵۴۸Nز انکه منبع او بده‌ست این رای را * سر امام آید همیشه پای را
۱۵۴۹Qای مقلّد تو مجو پیشی بر آن * کو بود منبع ز نورِ آسمان
۱۵۴۹Nای مقلد تو مجو پیشی بر آن * کاو بود منبع ز نور آسمان
۱۵۵۰Qاو در آمد گفت اُستا را سلام * خیر باشد رنگِ رویت زردفام
۱۵۵۰Nاو در آمد گفت استا را سلام * خیر باشد رنگ رویت زردفام
۱۵۵۱Qگفت اُستا نیست رنجی مر مرا * تو برَوْ بنْشین مگو یاوه هلا
۱۵۵۱Nگفت استا نیست رنجی مر مرا * تو برو بنشین مگو یاوه هلا
۱۵۵۲Qنفْی کرد امّا غبارِ وهَمِ بَد * اندکی اندر دلش ناگاه زَد
۱۵۵۲Nنفی کرد اما غبار وهم بد * اندکی اندر دلش ناگاه زد
۱۵۵۳Qاندر آمد دیگری گفت این چنین * اندکی آن وهم افزون شد بدین
۱۵۵۳Nاندر آمد دیگری گفت این چنین * اندکی آن وهم افزون شد بدین
۱۵۵۴Qهمچنین تا وَهمِ او قُوَّت گرفت * مانْد اندر حالِ خود بس در شِگِفت
۱۵۵۴Nهمچنین تا وهم او قوت گرفت * ماند اندر حال خود بس در شگفت