vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3051

مثل در بیان آنک حیرت مانع بحث و فکرتست
۱۳۷۶Qآن یکی مردِ دُو مُو آمد شتاب * پیشِ یک آیینه‌دارِ مُسْتطاب
۱۳۷۶Nآن یکی مرد دو مو آمد شتاب * پیش یک آیینه‌دار مستطاب
۱۳۷۷Qگفت از ریشم سپیدی کن جُدا * که عروسِ نَو گُزیدم ای فَتَی
۱۳۷۷Nگفت از ریشم سپیدی کن جدا * که عروس نو گزیدم ای فتی
۱۳۷۸Qریشِ او بُبْرید و کُل پیشش نهاد * گفت تو بگْزین مرا کاری فتاد
۱۳۷۸Nریش او ببرید و کل پیشش نهاد * گفت تو بگزین مرا کاری فتاد
۱۳۷۹Qاین سؤال و آن جوابست آن گُزین * که سرِ اینها ندارد دردِ دین
۱۳۷۹Nاین سؤال و آن جواب است آن گزین * که سر اینها ندارد درد دین
۱۳۸۰Qآن یکی زد سیلیی مر زَیْد را * حمله کرد او هم برای کَیْد را
۱۳۸۰Nآن یکی زد سیلیی مر زید را * حمله کرد او هم برای کید را
۱۳۸۱Qگفت سیلی‌زن سؤالت می‌کنم * پس جوابم گوی و آنگ می‌زنم
۱۳۸۱Nگفت سیلی زن سؤالت می‌کنم * پس جوابم گوی و آن گه می‌زنم
۱۳۸۲Qبر قفای تو زدم آمد طَراق * یک سؤالی دارم اینجا در وِفاق
۱۳۸۲Nبر قفای تو زدم آمد طراق * یک سؤالی دارم اینجا در وفاق
۱۳۸۳Qاین طراق از دستِ من بودست یا * از قَفاگاهِ تو ای فخْرِ کیا
۱۳۸۳Nاین طراق از دست من بوده‌ست یا * از قفا گاه تو ای فخر کیا
۱۳۸۴Qگفت از درد این فراغت نیستم * که درین فکر و تفکُّر بیستم
۱۳۸۴Nگفت از درد این فراغت نیستم * که در این فکر و تفکر بیستم
۱۳۸۵Qتو که بی‌دردی همی‌اندیش این * نیست صاحب‌دَرْد را این فکر هین
۱۳۸۵Nتو که بی‌دردی همی‌اندیش این * نیست صاحب درد را این فکر هین