block:3051
۱۳۷۶ | Q | آن یکی مردِ دُو مُو آمد شتاب | * | پیشِ یک آیینهدارِ مُسْتطاب |
۱۳۷۶ | N | آن یکی مرد دو مو آمد شتاب | * | پیش یک آیینهدار مستطاب |
۱۳۷۷ | Q | گفت از ریشم سپیدی کن جُدا | * | که عروسِ نَو گُزیدم ای فَتَی |
۱۳۷۷ | N | گفت از ریشم سپیدی کن جدا | * | که عروس نو گزیدم ای فتی |
۱۳۷۸ | Q | ریشِ او بُبْرید و کُل پیشش نهاد | * | گفت تو بگْزین مرا کاری فتاد |
۱۳۷۸ | N | ریش او ببرید و کل پیشش نهاد | * | گفت تو بگزین مرا کاری فتاد |
۱۳۷۹ | Q | این سؤال و آن جوابست آن گُزین | * | که سرِ اینها ندارد دردِ دین |
۱۳۷۹ | N | این سؤال و آن جواب است آن گزین | * | که سر اینها ندارد درد دین |
۱۳۸۰ | Q | آن یکی زد سیلیی مر زَیْد را | * | حمله کرد او هم برای کَیْد را |
۱۳۸۰ | N | آن یکی زد سیلیی مر زید را | * | حمله کرد او هم برای کید را |
۱۳۸۱ | Q | گفت سیلیزن سؤالت میکنم | * | پس جوابم گوی و آنگ میزنم |
۱۳۸۱ | N | گفت سیلی زن سؤالت میکنم | * | پس جوابم گوی و آن گه میزنم |
۱۳۸۲ | Q | بر قفای تو زدم آمد طَراق | * | یک سؤالی دارم اینجا در وِفاق |
۱۳۸۲ | N | بر قفای تو زدم آمد طراق | * | یک سؤالی دارم اینجا در وفاق |
۱۳۸۳ | Q | این طراق از دستِ من بودست یا | * | از قَفاگاهِ تو ای فخْرِ کیا |
۱۳۸۳ | N | این طراق از دست من بودهست یا | * | از قفا گاه تو ای فخر کیا |
۱۳۸۴ | Q | گفت از درد این فراغت نیستم | * | که درین فکر و تفکُّر بیستم |
۱۳۸۴ | N | گفت از درد این فراغت نیستم | * | که در این فکر و تفکر بیستم |
۱۳۸۵ | Q | تو که بیدردی همیاندیش این | * | نیست صاحبدَرْد را این فکر هین |
۱۳۸۵ | N | تو که بیدردی همیاندیش این | * | نیست صاحب درد را این فکر هین |