block:3050
۱۳۶۲ | Q | دی سؤالی کرد سائل مر مرا | * | زانک عاشق بود او بر ماجرا |
۱۳۶۲ | N | دی سؤالی کرد سائل مر مرا | * | ز انکه عاشق بود او بر ماجرا |
۱۳۶۳ | Q | گفت نکتهٔ ٱلرِّضا بِٱلکْفُر کُفْر | * | این پَیَمبر گفت و گفتِ اوست مُهْر |
۱۳۶۳ | N | گفت نکتهی الرضا بالکفر کفر | * | این پیمبر گفت و گفت اوست مهر |
۱۳۶۴ | Q | باز فرمود او که اندر هر قضا | * | مر مسلمان را رضا باید رضا |
۱۳۶۴ | N | باز فرمود او که اندر هر قضا | * | مر مسلمان را رضا باید رضا |
۱۳۶۵ | Q | نه قضای حق بود کُفر و نفاق | * | گر بدین راضی شوم باشد شِقاق |
۱۳۶۵ | N | نه قضای حق بود کفر و نفاق؟ | * | گر بدین راضی شوم باشد شقاق |
۱۳۶۶ | Q | ور نَیم راضی بود آن هم زیان | * | پس چه چاره باشدم اندر میان |
۱۳۶۶ | N | ور نیم راضی بود آن هم زیان | * | پس چه چاره باشدم اندر میان |
۱۳۶۷ | Q | گفتمش این کفر مَقْضی نه قضاست | * | هست آثارِ قضا این کفر راست |
۱۳۶۷ | N | گفتمش این کفر مقضی نه قضاست | * | هست آثار قضا این کفر راست |
۱۳۶۸ | Q | پس قضا را خواجه از مَقْضی بدان | * | تا شِکالت دفع گردد در زمان |
۱۳۶۸ | N | پس قضا را خواجه از مقضی بدان | * | تا شکالت دفع گردد در زمان |
۱۳۶۹ | Q | راضیَم در کفر ز آن رُو که قضاست | * | نه ازین رُو که نزاع و خُبثِ ماست |
۱۳۶۹ | N | راضیم در کفر ز آن رو که قضاست | * | نه از این رو که نزاع و خبث ماست |
۱۳۷۰ | Q | کفر از رُویِ قضا خود کفر نیست | * | حقّ را کافر مخوان اینجا مهایست |
۱۳۷۰ | N | کفر از روی قضا هم کفر نیست | * | حق را کافر مخوان اینجا مه ایست |
۱۳۷۱ | Q | کفر جَهلست و قضای کفر عِلْم | * | هر دو کَیْ یک باشد آخر حِلم و خِلم |
۱۳۷۱ | N | کفر جهل است و قضای کفر علم | * | هر دو کی یک باشد آخر حلم و خلم |
۱۳۷۲ | Q | زشتی خط زشتی نقّاش نیست | * | بلک از وی زشت را بنْمودنیست |
۱۳۷۲ | N | زشتی خط زشتی نقاش نیست | * | بلکه از وی زشت را بنمودنی است |
۱۳۷۳ | Q | قُوّتِ نقّاش باشد آنک او | * | هم تواند زشت کردن هم نِکو |
۱۳۷۳ | N | قوت نقاش باشد آن که او | * | هم تواند زشت کردن هم نکو |
۱۳۷۴ | Q | گر گشایم بحثِ این را من بساز | * | تا سؤال و تا جواب آید دراز |
۱۳۷۴ | N | گر گشایم بحث این را من به ساز | * | تا سؤال و تا جواب آید دراز |
۱۳۷۵ | Q | ذوقِ نکتهٔ عشق از من میرود | * | نقشِ خدمت نقشِ دیگر میشود |
۱۳۷۵ | N | ذوق نکتهی عشق از من میرود | * | نقش خدمت نقش دیگر میشود |