block:3038
۱۰۶۷ | Q | گفت فرعونش چرا تو ای کَلیم | * | خلق را کُشتی و افکندی تو بیم |
۱۰۶۷ | N | گفت فرعونش چرا تو ای کلیم | * | خلق را کشتی و افکندی تو بیم |
۱۰۶۸ | Q | در هزیمت از تو افتادند خلق | * | در هزیمت کُشته شد مَرْدُم ز زَلْق |
۱۰۶۸ | N | در هزیمت از تو افتادند خلق | * | در هزیمت کشته شد مردم ز زلق |
۱۰۶۹ | Q | لاجرم مردم ترا دشمن گرفت | * | کینِ تو در سینه مرد و زن گرفت |
۱۰۶۹ | N | لاجرم مردم ترا دشمن گرفت | * | کین تو در سینه مرد و زن گرفت |
۱۰۷۰ | Q | خلق را میخواندی بر عکس شُد | * | از خلافت مردمان را نیست بُد |
۱۰۷۰ | N | خلق را میخواندی بر عکس شد | * | از خلافت مردمان را نیست بد |
۱۰۷۱ | Q | من هم از شَرَّت اگر پَس میخَزَم | * | در مکافاتِ تو دیگی میپَزَم |
۱۰۷۱ | N | من هم از شرت اگر پس میخزم | * | در مکافات تو دیگی میپزم |
۱۰۷۲ | Q | دل ازین بر کَن که بفْریبی مرا | * | یا بجُز فَیْ پس رَوی گردد ترا |
۱۰۷۲ | N | دل از این بر کن که بفریبی مرا | * | یا بجز فی پس روی گردد ترا |
۱۰۷۳ | Q | تو بدان غرَّه مشَوْ کِش ساختی | * | در دلِ خلقان هراس انداختی |
۱۰۷۳ | N | تو بدان غره مشو کش ساختی | * | در دل خلقان هراس انداختی |
۱۰۷۴ | Q | صد چنین آری و هم رسوا شوی | * | خوار گردی ضُحْکهٔ غوغا شوی |
۱۰۷۴ | N | صد چنین آری و هم رسوا شوی | * | خوار گردی ضحکهی غوغا شوی |
۱۰۷۵ | Q | همچو تو سالوس بسیاران بُدند | * | عاقبت در مِصْرِ ما رسوا شدند |
۱۰۷۵ | N | همچو تو سالوس بسیاران بدند | * | عاقبت در مصر ما رسوا شدند |