block:3022
۷۶۶ | Q | آن شغالِ رنگ رنگ آمد نهفت | * | بر بنا گوشِ ملامتگر بگفت |
۷۶۶ | N | آن شغال رنگ رنگ آمد نهفت | * | بر بنا گوش ملامتگر بگفت |
۷۶۷ | Q | بنْگر آخر در من و در رنگِ من | * | یک صنم چون من ندارد خود شَمَن |
۷۶۷ | N | بنگر آخر در من و در رنگ من | * | یک صنم چون من ندارد خود شمن |
۷۶۸ | Q | چون گلستان گشتهام صد رنگ و خوش | * | مر مرا سجده کن از من سَر مکَش |
۷۶۸ | N | چون گلستان گشتهام صد رنگ و خوش | * | مر مرا سجده کن از من سر مکش |
۷۶۹ | Q | کرّ و فرّ و آب و تاب و رنگ بین | * | فَخْرِ دنیا خوان مرا و رُکْنِ دین |
۷۶۹ | N | کر و فر و آب و تاب و رنگ بین | * | فخر دنیا خوان مرا و رکن دین |
۷۷۰ | Q | مَظْهَرِ لطفِ خدایی گشتهام | * | لوحِ شرحِ کبریایی گشتهام |
۷۷۰ | N | مظهر لطف خدایی گشتهام | * | لوح شرح کبریایی گشتهام |
۷۷۱ | Q | ای شغالان هین مخوانیدم شغال | * | کَی شغالی را بود چندین جمال |
۷۷۱ | N | ای شغالان هین مخوانیدم شغال | * | کی شغالی را بود چندین جمال |
۷۷۲ | Q | آن شغالان آمدند آنجا بجمع | * | همچو پروانه بگِرداگِردِ شمع |
۷۷۲ | N | آن شغالان آمدند آن جا به جمع | * | همچو پروانه به گرداگرد شمع |
۷۷۳ | Q | پس چه خوانیمت بگو ای جوهری | * | گفت طاوسِ نرِ چون مُشتری |
۷۷۳ | N | پس چه خوانیمت بگو ای جوهری | * | گفت طاوس نر چون مشتری |
۷۷۴ | Q | پس بگفتندش که طاوسان جان | * | جلوهها دارند اندر گُلِستان |
۷۷۴ | N | پس بگفتندش که طاوسان جان | * | جلوهها دارند اندر گلستان |
۷۷۵ | Q | تو چنان جلوه کنی گفتا که نی | * | بادیه نارفته چون کوبم مِنی |
۷۷۵ | N | تو چنان جلوه کنی گفتا که نی | * | بادیه نارفته چون کوبم منی |
۷۷۶ | Q | بانگِ طاووسان کنی گفتا که لا | * | پس نهای طاووس خواجه بُو ٱلْعَلا |
۷۷۶ | N | بانگ طاوسان کنی گفتا که لا | * | پس نهای طاوس خواجه بو العلا |
۷۷۷ | Q | خلعتِ طاووسان آید ز آسمان | * | کَیْ رسی از رنگ و دعویها بدان |
۷۷۷ | N | خلعت طاوس آید ز آسمان | * | کی رسی از رنگ و دعویها بدان |