vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3009

قصّهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را
۲۸۲Qتو نخواندی قصّهٔ اهلِ سَبا * یا بخواندی و ندیدی جز صدا
۲۸۲Nتو نخواندی قصه‌ی اهل سبا * یا بخواندی و ندیدی جز صدا
۲۸۳Qاز صدا آن کوه خود آگاه نیست * سوی معنی هوشِ کُه را راه نیست
۲۸۳Nاز صدا آن کوه خود آگاه نیست * سوی معنی هوش که را راه نیست
۲۸۴Qاو همی بانگی کند بی‌گوش و هوش * چون خَمُش کردی تو او هم شد خموش
۲۸۴Nاو همی بانگی کند بی‌گوش و هوش * چون خمش کردی تو او هم شد خموش
۲۸۵Qداد حقّ اهلِ سبا را بس فراغ * صد هزاران قصر و ایوانها و باغ
۲۸۵Nداد حق اهل سبا را بس فراغ * صد هزاران قصر و ایوانها و باغ
۲۸۶Qشکرِ آن نگْزاردند آن بَدْرگان * در وفا بودند کمتر از سگان
۲۸۶Nشکر آن نگزاردند آن بد رگان * در وفا بودند کمتر از سگان
۲۸۷Qمر سگی را لقمهٔ نانی ز دَر * چون رسد بر در همی‌بندد کمر
۲۸۷Nمر سگی را لقمه‌ی نانی ز در * چون رسد بر در همی‌بندد کمر
۲۸۸Qپاسبان و حارسِ دَر می‌شود * گر چه بر وَیْ جور و سختی می‌رود
۲۸۸Nپاسبان و حارس در می‌شود * گر چه بر وی جور و سختی می‌رود
۲۸۹Qهم بر آن دَر باشدش باش و قرار * کفر دارد کَرْد غیری اختیار
۲۸۹Nهم بر آن در باشدش باش و قرار * کفر دارد کرد غیری اختیار
۲۹۰Qور سگی آید غریبی روز و شب * آن سگانش می‌کنند آن دم ادب
۲۹۰Nور سگی آید غریبی روز و شب * آن سگانش می‌کنند آن دم ادب
۲۹۱Qکه برو آنجا که اوَّل مَنزلست * حقّ آن نعمت گروگانِ دلست
۲۹۱Nکه برو آن جا که اول منزل است * حق آن نعمت گروگان دل است
۲۹۲Qمی‌گزندش که برَوْ بر جای خویش * حقِّ آن نعمت فرو مگْذار بیش
۲۹۲Nمی‌گزندش که برو بر جای خویش * حق آن نعمت فرو مگذار بیش
۲۹۳Qاز درِ دل و اهلِ دل آبِ حیات * چند نوشیدی و وا شد چشمهات
۲۹۳Nاز در دل و اهل دل آب حیات * چند نوشیدی و وا شد چشمهات
۲۹۴Qبس غذای سُکر و وَجْد و بی‌خودی * از درِ اهلِ دلان بر جان زدی
۲۹۴Nبس غذای سکر و وجد و بی‌خودی * از در اهل دلان بر جان زدی
۲۹۵Qباز این در را رها کردی ز حرص * گِرْدِ هر دکّان همی‌گردی ز حرص
۲۹۵Nباز این در را رها کردی ز حرص * گرد هر دکان همی‌گردی چو خرس
۲۹۶Qبر درِ آن مُنعمانِ چرب‌دیگ * می‌دوی بهرِ ثریدِ مُرْدَریگ
۲۹۶Nبر در آن منعمان چرب دیگ * می‌دوی بهر ثرید مرده‌ریگ
۲۹۷Qچربِش اینجا دان که جان فربه شود * کارِ نااومید اینجا به شود
۲۹۷Nچربش اینجا دان که جان فربه شود * کار نااومید اینجا به شود