vol.6

Qūniyah Nicholson both

block:6001

title of 6001
۱Nای حیات دل حسام الدین بسی * میل می‌جوشد به قسم سادسی
۲Nگشت از جذب چو تو علامه‌ای * در جهان گردان حسامی نامه‌ای
۳Nپیش کش می‌آرمت ای معنوی * قسم سادس در تمام مثنوی
۴Nشش جهت را نور ده زین شش صحف * کی یطوف حوله من لم یطف
۵Nعشق را با پنج و با شش کار نیست * مقصد او جز که جذب یار نیست
۶Nبو که فیما بعد دستوری رسد * رازهای گفتنی گفته شود
۷Nبا بیانی که بود نزدیکتر * زین کنایات دقیق مستتر
۸Nراز جز با راز دان انباز نیست * راز اندر گوش منکر راز نیست
۹Nلیک دعوت وارد است از کردگار * با قبول و ناقبول او را چه کار
۱۰Nنوح نه صد سال دعوت می‌نمود * دم‌به‌دم انکار قومش می‌فزود
۱۱Nهیچ از گفتن عنان واپس کشید * هیچ اندر غار خاموشی خزید
۱۲Nگفت از بانگ و علالای سگان * هیچ واگردد ز راهی کاروان
۱۳Nیا شب مهتاب از غوغای سگ * سست گردد بدر را در سیر تگ
۱۴Nمه فشاند نور و سگ عوعو کند * هر کسی بر خلقت خود می‌تند
۱۵Nهر کسی را خدمتی داده قضا * در خور آن گوهرش در ابتلا
۱۶Nچون که نگذارد سگ آن نعره‌ی سقم * من مهم سیران خود را چون هلم
۱۷Nچون که سرکه سرکگی افزون کند * پس شکر را واجب افزونی بود
۱۸Nقهر سرکه لطف همچون انگبین * کاین دو باشد رکن هر اسکنجبین
۱۹Nانگبین گر پای کم آرد ز خل * آید آن سرکنجبین اندر خلل
۲۰Nقوم بر وی سرکه‌ها می‌ریختند * نوح را دریا فزون می‌ریخت قند
۲۱Nقند او را بد مدد از بحر جود * پس ز سرکه‌ی اهل عالم می‌فزود
۲۲Nواحد کالالف که بود آن ولی * بلکه صد قرن است آن عبد العلی
۲۳Nخم که از دریا در او راهی شود * پیش او جیحونها زانو زند
۲۴Nخاصه این دریا که دریاها همه * چون شنیدند این مثال و دمدمه
۲۵Nشد دهانشان تلخ از این شرم و خجل * که قرین شد نام اعظم با اقل
۲۶Nدر قران این جهان با آن جهان * این جهان از شرم می‌گردد جهان
۲۷Nاین عبارت تنگ و قاصر رتبت است * ور نه خس را با اخص چه نسبت است
۲۸Nزاغ در رز نعره‌ی زاغان زند * بلبل از آواز خوش کی کم کند
۲۹Nپس خریدار است هر یک را جدا * اندر این بازار یَفْعَلُ ما یَشاءُ
۳۰Nنقل خارستان غذای آتش است * بوی گل قوت دماغ سر خوش است
۳۱Nگر پلیدی پیش ما رسوا بود * خوک و سگ را شکر و حلوا بود
۳۲Nگر پلیدان این پلیدیها کنند * آبها بر پاک کردن می‌تنند
۳۳Nگر چه ماران زهر افشان می‌کنند * ور چه تلخان‌مان پریشان می‌کنند
۳۴Nنحلها بر کوه و کندو و شجر * می‌نهند از شهد انبار شکر
۳۵Nزهرها هر چند زهری می‌کنند * زود تریاقاتشان بر می‌کنند
۳۶Nاین جهان جنگ است کل چون بنگری * ذره با ذره چو دین با کافری
۳۷Nآن یکی ذره همی‌پرد به چپ * و آن دگر سوی یمین اندر طلب
۳۸Nذره‌ای بالا و آن دیگر نگون * جنگ فعلیشان ببین اندر رکون
۳۹Nجنگ فعلی هست از جنگ نهان * زین تخالف آن تخالف را بدان
۴۰Nذره‌ای کان محو شد در آفتاب * جنگ او بیرون شد از وصف و حساب
۴۱Nچون ز ذره محو شد نفس و نفس * جنگش اکنون جنگ خورشید است و بس
۴۲Nرفت از وی جنبش طبع و سکون * از چه از إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
۴۳Nما به بحر تو ز خود راجع شدیم * و ز رضاع اصل مسترضع شدیم
۴۴Nدر فروع راه ای مانده ز غول * لاف کم زن از اصول ای بی‌اصول
۴۵Nجنگ ما و صلح ما در نور عین * نیست از ما هست بین اصبعین
۴۶Nجنگ طبعی جنگ فعلی جنگ قول * در میان جزوها حربی است هول
۴۷Nاین جهان زین جنگ قایم می‌بود * در عناصر درنگر تا حل شود
۴۸Nچار عنصر چار استون قوی است * که بدیشان سقف دنیا مستوی است
۴۹Nهر ستونی اشکننده‌ی آن دگر * استن آب اشکننده‌ی آن شرر
۵۰Nپس بنای خلق بر اضداد بود * لاجرم ما جنگییم از ضر و سود
۵۱Nهست احوالم خلاف همدگر * هر یکی با هم مخالف در اثر
۵۲Nچون که هر دم راه خود را می‌زنم * با دگر کس سازگاری چون کنم
۵۳Nموج لشکرهای احوالم ببین * هر یکی با دیگری در جنگ و کین
۵۴Nمی‌نگر در خود چنین جنگ گران * پس چه مشغولی به جنگ دیگران
۵۵Nیا مگر زین جنگ حقت واخرد * در جهان صلح یک رنگت برد
۵۶Nآن جهان جز باقی و آباد نیست * ز انکه آن ترکیب از اضداد نیست
۵۷Nاین تفانی از ضد آید ضد را * چون نباشد ضد نباشد جز بقا
۵۸Nنفی ضد کرد از بهشت آن بی‌نظیر * که نباشد شمس و ضدش زمهریر
۵۹Nهست بی‌رنگی اصول رنگها * صلحها باشد اصول جنگها
۶۰Nآن جهان است اصل این پر غم وثاق * وصل باشد اهل هر هجر و فراق
۶۱Nاین مخالف از چه‌ایم ای خواجه ما * و از چه زاید وحدت این اعداد را
۶۲Nز انکه ما فرعیم و چار اضداد اصل * خوی خود در فرع کرد ایجاد اصل
۶۳Nگوهر جان چون ورای فصل‌هاست * خوی او این نیست خوی کبریاست
۶۴Nجنگها بین کان اصول صلح‌هاست * چون نبی که جنگ او بهر خداست
۶۵Nغالب است و چیر در هر دو جهان * شرح این غالب نگنجد در دهان
۶۶Nآب جیحون را اگر نتوان کشید * هم ز قدر تشنگی نتوان برید
۶۷Nگر شدی عطشان بحر معنوی * فرجه‌ای کن در جزیره‌ی مثنوی
۶۸Nفرجه کن چندان که اندر هر نفس * مثنوی را معنوی بینی و بس
۶۹Nباد که را ز آب جو چون واکند * آب یک رنگی خود پیدا کند
۷۰Nشاخه‌های تازه‌ی مرجان ببین * میوه‌های رسته ز آب جان ببین
۷۱Nچون ز حرف و صوت و دم یکتا شود * آن همه بگذارد و دریا شود
۷۲Nحرف گو و حرف نوش و حرفها * هر سه جان گردند اندر انتها
۷۳Nنان دهنده و نان ستان و نان پاک * ساده گردند از صور گردند خاک
۷۴Nلیک معنیشان بود در سه مقام * در مراتب هم ممیز هم مدام
۷۵Nخاک شد صورت ولی معنی نشد * هر که گوید شد تو گویش نی نشد
۷۶Nدر جهان روح هر سه منتظر * گه ز صورت هارب و گه مستقر
۷۷Nامر آید در صور رو در رود * باز هم ز امرش مجرد می‌شود
۷۸Nپس له الخلق و له الامرش بدان * خلق صورت امر جان راکب بر آن
۷۹Nراکب و مرکوب در فرمان شاه * جسم بر درگاه و جان در بارگاه
۸۰Nچون که خواهد کآب آید در سبو * شاه گوید جیش جان را که ارکبوا
۸۱Nباز جانها را چو خواهد در علو * بانگ آید از نقیبان که انزلوا
۸۲Nبعد از این باریک خواهد شد سخن * کم کن آتش هیزمش افزون مکن
۸۳Nتا نجوشد دیگهای خرد زود * دیگ ادراکات خرد است و فرود
۸۴Nپاک سبحانی که سیبستان کند * در غمام حرفشان پنهان کند
۸۵Nزین غمام پانگ و حرف و گفت‌وگوی * پرده‌ای کز سیب ناید غیر بوی
۸۶Nباری افزون کش تو این بو را به هوش * تا سوی اصلت برد بگرفته گوش
۸۷Nبو نگه دار و بپرهیز از زکام * تن بپوش از باد و بود سرد عام
۸۸Nتا نینداید مشامت را ز اثر * ای هواشان از زمستان سردتر
۸۹Nچون جمادند و فسرده و تن شگرف * می‌جهد انفاسشان از تل برف
۹۰Nچون زمین زین برف در پوشد کفن * تیغ خورشید حسام الدین بزن
۹۱Nهین بر آر از شرق سیف الله را * گرم کن ز آن شرق این درگاه را
۹۲Nبرف را خنجر زند آن آفتاب * سیلها ریزد ز کهها بر تراب
۹۳Nز انکه لا شرقی و لا غربی است او * با منجم روز و شب حربی است او
۹۴Nکه چرا جز من نجوم بی‌هدی * قبله کردی از لئیمی و عمی
۹۵Nناخوشت آید مقال آن امین * در نبی که‌ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ
۹۶Nاز قزح در پیش مه بستی کمر * ز آن همی‌رنجی ز وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ
۹۷Nمنکری این را که شمس کورت * شمس پیش تست اعلی مرتبت
۹۸Nاز ستاره دیده تصریف هوا * ناخوشت آید إذا النجم هوی
۹۹Nخود موثرتر نباشد مه ز نان * ای بسا نان که ببرد عرق جان
۱۰۰Nخود موثرتر نباشد زهره ز آب * ای بسا آبا که کرد او تن خراب
۱۰۱Nمهر آن در جان تست و پند دوست * می‌زند بر گوش تو بیرون پوست
۱۰۲Nپند ما در تو نگیرد ای کلان * پند تو در ما نگیرد هم بدان
۱۰۳Nجز مگر مفتاح خاص آید ز دوست * که مقالید السماوات آن اوست
۱۰۴Nاین سخن همچون ستاره‌ست و قمر * لیک بی‌فرمان حق ندهد اثر
۱۰۵Nاین ستاره‌ی بی‌جهت تاثیر او * می‌زند بر گوشهای وحی جو
۱۰۶Nکه بیایید از جهت تا بی‌جهات * تا ندراند شما را گرگ مات
۱۰۷Nآن چنان که لمعه‌ی در پاش اوست * شمس دنیا در صفت خفاش اوست
۱۰۸Nهفت چرخ ازرقی در رق اوست * پیک ماه اندر تب و در دق اوست
۱۰۹Nزهره چنگ مسئله در وی زده * مشتری با نقد جان پیش آمده
۱۱۰Nدر هوای دستبوس او زحل * لیک خود را می‌نبیند آن محل
۱۱۱Nدست و پا مریخ چندین خست از او * و آن عطارد صد قلم بشکست از او
۱۱۲Nبا منجم این همه انجم به جنگ * کای رها کرده تو جان بگزیده رنگ
۱۱۳Nجان وی است و ما همه رنگ و رقوم * کوکب هر فکر او جان نجوم
۱۱۴Nفکر کو آن جا همه نور است پاک * بهر تست این لفظ فکر ای فکرناک
۱۱۵Nهر ستاره خانه دارد بر علا * هیچ خانه درنگنجد نجم ما
۱۱۶Nجای سوز اندر مکان کی در رود * نور نامحدود را حد کی بود
۱۱۷Nلیک تمثیلی و تصویری کنند * تا که دریابد ضعیفی عشقمند
۱۱۸Nمثل نبود لیک باشد آن مثیل * تا کند عقل محمد را گسیل
۱۱۹Nعقل سر تیز است لیکن پای سست * ز انکه دل ویران شده‌ست و تن درست
۱۲۰Nعقلشان در نقل دنیا پیچ پیچ * فکرشان در ترک شهوت هیچ هیچ
۱۲۱Nصدرشان در وقت دعوی همچو شرق * صبرشان در وقت تقوی همچو برق
۱۲۲Nعالمی اندر هنرها خود نما * همچو عالم بی‌وفا وقت وفا
۱۲۳Nوقت خود بینی نگنجد در جهان * در گلو و معده گم گشته چو نان
۱۲۴Nاین همه اوصافشان نیکو شود * بد نماند چون که نیکو جو شود
۱۲۵Nگر منی گنده بود همچون منی * چون به جان پیوست یابد روشنی
۱۲۶Nهر جمادی که کند رو در نبات * از درخت بخت او روید حیات
۱۲۷Nهر نباتی کان به جان رو آورد * خضروار از چشمه‌ی حیوان خورد
۱۲۸Nباز جان چون رو سوی جانان نهد * رخت را در عمر بی‌پایان نهد

block:6002

title of 6002
۱۲۹Nواعظی را گفت روزی سائلی * کای تو منبر را سنی‌تر قایلی
۱۳۰Nیک سؤال استم بگو ای ذو لباب * اندر این مجلس سؤالم را جواب
۱۳۱Nبر سر بارو یکی مرغی نشست * از سر و از دم کدامینش به است
۱۳۲Nگفت اگر رویش به شهر و دم به ده * روی او از دم او می‌دان که به
۱۳۳Nور سوی شهر است دم رویش بده * خاک آن دم باش و از رویش بجه
۱۳۴Nمرغ با پر می‌پرد تا آشیان * پر مردم همت است ای مردمان
۱۳۵Nعاشقی کالوده شد در خیر و شر * خیر و شر منگر تو در همت نگر
۱۳۶Nباز اگر باشد سپید و بی‌نظیر * چون که صیدش موش باشد شد حقیر
۱۳۷Nور بود جغدی و میل او به شاه * او سر باز است منگر در کلاه
۱۳۸Nآدمی بر قد یک طشت خمیر * بر فزود از آسمان و از اثیر
۱۳۹Nهیچ‌ کَرَّمْنا شنید این آسمان * که شنید این آدمی پر غمان
۱۴۰Nبر زمین و چرخ عرضه کرد کس * خوبی و عقل و عبارات و هوس
۱۴۱Nجلوه کردی هیچ تو بر آسمان * خوبی روی و اصابت در گمان
۱۴۲Nپیش صورتهای حمام ای ولد * عرضه کردی هیچ سیم اندام خود
۱۴۳Nبگذری ز آن نقشهای همچو حور * جلوه آری با عجوز نیم کور
۱۴۴Nدر عجوزه چیست کایشان را نبود * که ترا ز آن نقشها با خود ربود
۱۴۵Nتو نگویی من بگویم در بیان * عقل و حس و درک و تدبیر است و جان
۱۴۶Nدر عجوزه جان آمیزش کنی است * صورت گرمابه‌ها را روح نیست
۱۴۷Nصورت گرمابه گر جنبش کند * در زمان او از عجوزت بر کند
۱۴۸Nجان چه باشد با خبر از خیر و شر * شاد با احسان و گریان از ضرر
۱۴۹Nچون سر و ماهیت جان مخبر است * هر که او آگاه‌تر با جان‌تر است
۱۵۰Nروح را تاثیر آگاهی بود * هر که را این بیش اللهی بود
۱۵۱Nچون خبرها هست بیرون زین نهاد * باشد این جانها در آن میدان جماد
۱۵۲Nجان اول مظهر درگاه شد * جان جان خود مظهر اللَّه شد
۱۵۳Nآن ملایک جمله عقل و جان بدند * جان نو آمد که جسم آن بدند
۱۵۴Nاز سعادت چون بر آن جان بر زدند * همچو تن آن روح را خادم شدند
۱۵۵Nآن بلیس از جان از آن سر برده بود * یک نشد با جان که عضو مرده بود
۱۵۶Nچون نبودش آن فدای آن نشد * دست بشکسته مطیع جان نشد
۱۵۷Nجان نشد ناقص گر آن عضوش شکست * کان به دست اوست تاند کرد هست
۱۵۸Nسر دیگر هست کو گوش دگر * طوطیی کو مستعد آن شکر
۱۵۹Nطوطیان خاص را قندی است ژرف * طوطیان عام از آن خور بسته طرف
۱۶۰Nکی چشد درویش صورت ز آن زکات * معنی است آن نه فعولن فاعلات
۱۶۱Nاز خر عیسی دریغش نیست قند * لیک خر آمد به خلقت که پسند
۱۶۲Nقند خر را گر طرب انگیختی * پیش خر قنطار شکر ریختی
۱۶۳Nمعنی‌ نَخْتِمُ عَلی‌ أَفْواهِهِمْ * این شناس این است ره رو را مهم
۱۶۴Nتا ز راه خاتم پیغمبران * بو که برخیزد ز لب ختم گران
۱۶۵Nختمهایی کانبیا بگذاشتند * آن به دین احمدی برداشتند
۱۶۶Nقفلهای ناگشاده مانده بود * از کف‌ إِنَّا فَتَحْنا بر گشود
۱۶۷Nاو شفیع است این جهان و آن جهان * این جهان زی دین و آن جا زی جنان
۱۶۸Nاین جهان گوید که تو رهشان نما * و آن جهان گوید که تو مهشان نما
۱۶۹Nپیشه‌اش اندر ظهور و در کمون * اهد قومی انهم لا یعلمون
۱۷۰Nباز گشته از دم او هر دو باب * در دو عالم دعوت او مستجاب
۱۷۱Nبهر این خاتم شده‌ست او که به خود * مثل او نه بود و نه خواهند بود
۱۷۲Nچون که در صنعت برد استاد دست * نه تو گویی ختم صنعت بر تو است
۱۷۳Nدر گشاد ختمها تو خاتمی * در جهان روح بخشان حاتمی
۱۷۴Nهست اشارات محمد المراد * کل گشاد اندر گشاد اندر گشاد
۱۷۵Nصد هزاران آفرین بر جان او * بر قدوم و دور فرزندان او
۱۷۶Nآن خلیفه زادگان مقبلش * زاده‌اند از عنصر جان و دلش
۱۷۷Nگر ز بغداد و هری یا از ری‌اند * بی‌مزاج آب و گل نسل وی‌اند
۱۷۸Nشاخ گل هر جا که روید هم گل است * خم مل هر جا که جوشد هم مل است
۱۷۹Nگر ز مغرب بر زند خورشید سر * عین خورشید است نه چیز دگر
۱۸۰Nعیب چینان را از این دم کور دار * هم به ستاری خود ای کردگار
۱۸۱Nگفت حق چشم خفاش بد خصال * بسته‌ام من ز آفتاب بی‌مثال
۱۸۲Nاز نظرهای خفاش کم و کاست * انجم آن شمس نیز اندر خفاست

block:6003

title of 6003
۱۸۳Nای ضیاء الحق حسام الدین بیا * ای صقال روح و سلطان الهدی
۱۸۴Nمثنوی را مسرح مشروح ده * صورت امثال او را روح ده
۱۸۵Nتا حروفش جمله عقل و جان شوند * سوی خلدستان جان پران شوند
۱۸۶Nهم به سعی تو ز ارواح آمدند * سوی دام حرف و مستحقن شدند
۱۸۷Nباد عمرت در جهان همچون خضر * جان فزا و دستگیر و مستمر
۱۸۸Nچون خضر و الیاس مانی در جهان * تا زمین گردد ز لطفت آسمان
۱۸۹Nگفتمی از لطف تو جزوی ز صد * گر نبودی طمطراق چشم بد
۱۹۰Nلیک از چشم بد زهر آب دم * زخمهای روح فرسا خورده‌ام
۱۹۱Nجز به رمز ذکر حال دیگران * شرح حالت می‌نیارم در بیان
۱۹۲Nاین بهانه هم ز دستان دلی است * که از او پاهای دل اندر گلی است
۱۹۳Nصد دل و جان عاشق صانع شده * چشم بد یا گوش بد مانع شده
۱۹۴Nخود یکی بو طالب آن عم رسول * می‌نمودش شنعه‌ی عربان مهول
۱۹۵Nکه چه گویندم عرب کز طفل خود * او بگردانید دین معتمد
۱۹۶Nگفتش ای عم یک شهادت تو بگو * تا کنم با حق خصومت بهر تو
۱۹۷Nگفت لیکن فاش گردد از سماع * کل سر جاوز الاثنین شاع
۱۹۸Nمن بمانم در زبان این عرب * پیش ایشان خوار گردم زین سبب
۱۹۹Nلیک گر بودیش لطف ما سبق * کی بدی این بد دلی با جذب حق
۲۰۰Nالغیاث ای تو غیاث المستغیث * زین دو شاخه‌ی اختیارات خبیث
۲۰۱Nمن ز دستان و ز مکر دل چنان * مات گشتم که بماندم از فغان
۲۰۲Nمن که باشم چرخ با صد کار و بار * زین کمین فریاد کرد از اختیار
۲۰۳Nکای خداوند کریم و بردبار * ده امانم زین دو شاخه‌ی اختیار
۲۰۴Nجذب یک راهه‌ی‌ الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ * به ز دو راه تردد ای کریم
۲۰۵Nزین دو ره گر چه همه‌ی مقصد تویی * لیک خود جان کندن آمد این دویی
۲۰۶Nزین دو ره گر چه بجز تو عزم نیست * لیک هرگز رزم همچون بزم نیست
۲۰۷Nدر نبی بشنو بیانش از خدا * آیت اشفقن ان یحملنها
۲۰۸Nاین تردد هست در دل چون وغا * کاین بود به یا که آن حال مرا
۲۰۹Nدر تردد می‌زند بر همدگر * خوف و امید بهی در کر و فر

block:6004

title of 6004

block:6005

title of 6005

block:6006

title of 6006

block:6007

title of 6007

block:6008

title of 6008

block:6009

title of 6009

block:6010

title of 6010

block:6011

title of 6011

block:6012

title of 6012

block:6013

title of 6013

block:6014

title of 6014

block:6015

title of 6015

block:6016

title of 6016

block:6017

title of 6017

block:6018

title of 6018

block:6019

title of 6019

block:6020

title of 6020

block:6021

title of 6021

block:6022

title of 6022

block:6023

title of 6023

block:6024

title of 6024

block:6025

title of 6025

block:6026

title of 6026

block:6027

title of 6027

block:6028

title of 6028

block:6029

title of 6029

block:6030

title of 6030

block:6031

title of 6031

block:6032

title of 6032

block:6033

title of 6033

block:6034

title of 6034

block:6035

title of 6035

block:6036

title of 6036

block:6037

title of 6037

block:6038

title of 6038

block:6039

title of 6039

block:6040

title of 6040

block:6041

title of 6041

block:6042

title of 6042

block:6043

title of 6043

block:6044

title of 6044

block:6045

title of 6045

block:6046

title of 6046

block:6047

title of 6047

block:6048

title of 6048

block:6049

title of 6049

block:6050

title of 6050

block:6051

title of 6051

block:6052

title of 6052

block:6053

title of 6053

block:6054

title of 6054

block:6055

title of 6055

block:6056

title of 6056

block:6057

title of 6057

block:6058

title of 6058

block:6059

title of 6059

block:6060

title of 6060

block:6061

title of 6061

block:6062

title of 6062

block:6063

title of 6063

block:6064

title of 6064

block:6065

title of 6065

block:6066

title of 6066

block:6067

title of 6067

block:6068

title of 6068

block:6069

title of 6069

block:6070

title of 6070

block:6071

title of 6071

block:6072

title of 6072

block:6073

title of 6073

block:6074

title of 6074

block:6075

title of 6075

block:6076

title of 6076

block:6077

title of 6077

block:6078

title of 6078

block:6079

title of 6079

block:6080

title of 6080

block:6081

title of 6081

block:6082

title of 6082

block:6083

title of 6083

block:6084

title of 6084

block:6085

title of 6085

block:6086

title of 6086

block:6087

title of 6087

block:6088

title of 6088

block:6089

title of 6089

block:6090

title of 6090

block:6091

title of 6091

block:6092

title of 6092

block:6093

title of 6093

block:6094

title of 6094

block:6095

title of 6095

block:6096

title of 6096

block:6097

title of 6097

block:6098

title of 6098

block:6099

title of 6099

block:6100

title of 6100

block:6101

title of 6101

block:6102

title of 6102

block:6103

title of 6103

block:6104

title of 6104

block:6105

title of 6105

block:6106

title of 6106

block:6107

title of 6107

block:6108

title of 6108

block:6109

title of 6109

block:6110

title of 6110

block:6111

title of 6111

block:6112

title of 6112

block:6113

title of 6113

block:6114

title of 6114

block:6115

title of 6115

block:6116

title of 6116

block:6117

title of 6117

block:6118

title of 6118

block:6119

title of 6119

block:6120

title of 6120

block:6121

title of 6121

block:6122

title of 6122

block:6123

title of 6123

block:6124

title of 6124

block:6125

title of 6125

block:6126

title of 6126

block:6127

title of 6127

block:6128

title of 6128

block:6129

title of 6129

block:6130

title of 6130

block:6131

title of 6131

block:6132

title of 6132

block:6133

title of 6133

block:6134

title of 6134

block:6135

title of 6135

block:6136

title of 6136

block:6137

title of 6137

block:6138

title of 6138

block:6139

title of 6139