block:5001
۱ | N | شه حسام الدین که نور انجم است | * | طالب آغاز سفر پنجم است |
۲ | N | ای ضیاء الحق حسام الدین راد | * | اوستادان صفا را اوستاد |
۳ | N | گر نبودی خلق محجوب و کثیف | * | ور نبودی حلقها تنگ و ضعیف |
۴ | N | در مدیحت داد معنی دادمی | * | غیر این منطق لبی بگشادمی |
۵ | N | لیک لقمهی باز آن صعوه نیست | * | چاره اکنون آب و روغن کردنی است |
۶ | N | مدح تو حیف است با زندانیان | * | گویم اندر مجمع روحانیان |
۷ | N | شرح تو غبن است با اهل جهان | * | همچو راز عشق دارم در نهان |
۸ | N | مدح تعریف است و تخریق حجاب | * | فارغ است از شرح و تعریف آفتاب |
۹ | N | مادح خورشید مداح خود است | * | که دو چشمم روشن و نامرمد است |
۱۰ | N | ذم خورشید جهان ذم خود است | * | که دو چشمم کور و تاریک و بد است |
۱۱ | N | تو ببخشا بر کسی کاندر جهان | * | شد حسود آفتاب کامران |
۱۲ | N | تاندش پوشید هیچ از دیدهها | * | و ز طراوت دادن پوسیدهها |
۱۳ | N | یا ز نور بیحدش توانند کاست | * | یا به دفع جاه او توانند خاست |
۱۴ | N | هر کسی کاو حاسد کیهان بود | * | آن حسد خود مرگ جاویدان بود |
۱۵ | N | قدر تو بگذشت از درک عقول | * | عقل اندر شرح تو شد بو الفضول |
۱۶ | N | گر چه عاجز آمد این عقل از زبان | * | عاجزانه جنبشی باید در آن |
۱۷ | N | ان شیئا کله لا یدرک | * | اعلموا ان کله لا یترک |
۱۸ | N | گر چه نتوان خورد طوفان سحاب | * | کی توان کردن به ترک خورد آب |
۱۹ | N | راز را گر مینیاری در میان | * | درکها را تازه کن از قشر آن |
۲۰ | N | نطقها نسبت به تو قشر است لیک | * | پیش دیگر فهمها مغز است نیک |
۲۱ | N | آسمان نسبت به عرش آمد فرود | * | ور نه بس عالی است سوی خاک تود |
۲۲ | N | من بگویم وصف تو تا ره برند | * | پیش از آن کز فوت آن حسرت خورند |
۲۳ | N | نور حقی و به حق جذاب جان | * | خلق در ظلمات وهمند و گمان |
۲۴ | N | شرط تعظیم است تا این نور خوش | * | گردد این بیدیدگان را سرمه کش |
۲۵ | N | نور یابد مستعد تیز گوش | * | کاو نباشد عاشق ظلمت چو موش |
۲۶ | N | سست چشمانی که شب جولان کنند | * | کی طواف مشعلهی ایمان کنند |
۲۷ | N | نکتههای مشکل باریک شد | * | بند طبعی که ز دین تاریک شد |
۲۸ | N | تا بر آراید هنر را تار و پود | * | چشم در خورشید نتواند گشود |
۲۹ | N | همچو نخلی بر نیارد شاخها | * | کرده مو شانه زمین سوراخها |
۳۰ | N | چار وصف است این بشر را دل فشار | * | چار میخ عقل گشته این چهار |
block:5002
۳۱ | N | تو خلیل وقتی ای خورشید هش | * | این چهار اطیار ره زن را بکش |
۳۲ | N | ز انکه هر مرغی از اینها زاغوش | * | هست عقل عاقلان را دیده کش |
۳۳ | N | چار وصف تن چو مرغان خلیل | * | بسمل ایشان دهد جان را سبیل |
۳۴ | N | ای خلیل اندر خلاص نیک و بد | * | سر ببرشان تا رهد پاها ز سد |
۳۵ | N | کل تویی و جملگان اجزای تو | * | بر گشا که هست پاشان پای تو |
۳۶ | N | از تو عالم روح زاری میشود | * | پشت صد لشکر سواری میشود |
۳۷ | N | ز انکه این تن شد مقام چار خو | * | نامشان شد چار مرغ فتنه جو |
۳۸ | N | خلق را گر زندگی خواهی ابد | * | سر ببر زین چار مرغ شوم بد |
۳۹ | N | بازشان زنده کن از نوعی دگر | * | که نباشد بعد از آن ز یشان ضرر |
۴۰ | N | چار مرغ معنوی راه زن | * | کردهاند اندر دل خلقان وطن |
۴۱ | N | چون امیر جمله دلهای سوی | * | اندر این دور ای خلیفهی حق توی |
۴۲ | N | سر ببر این چار مرغ زنده را | * | سرمدی کن خلق ناپاینده را |
۴۳ | N | بط و طاوس است و زاغ است و خروس | * | این مثال چار خلق اندر نفوس |
۴۴ | N | بط حرص است و خروس آن شهوت است | * | جاه چون طاوس و زاغ امنیت است |
۴۵ | N | منیتش آن که بود اومید ساز | * | طامع تابید یا عمر دراز |
۴۶ | N | بط حرص آمد که نوکش در زمین | * | در تر و در خشک میجوید دفین |
۴۷ | N | یک زمان نبود معطل آن گلو | * | نشنود از حکم جز امر کُلُوا |
۴۸ | N | همچو یغماجی که چون خانه کند | * | زود زود انبان خود پر میکند |
۴۹ | N | اندر انبان میفشارد نیک و بد | * | دانههای در و حبات نخود |
۵۰ | N | تا مبادا یاغیی آید دگر | * | میفشارد در جوال او خشک و تر |
۵۱ | N | وقت تنگ و فرصت اندک او مخوف | * | در بغل زد هر چه زوتر بیوقوف |
۵۲ | N | اعتمادش نیست بر سلطان خویش | * | که نیارد یاغیی آمد به پیش |
۵۳ | N | لیک مومن ز اعتماد آن حیات | * | میکند غارت به مهل و با انات |
۵۴ | N | ایمن است از فوت و از یاغی که او | * | میشناسد قهر شه را بر عدو |
۵۵ | N | ایمن است از خواجهتاشان دگر | * | که بیایندش مزاحم صرفه بر |
۵۶ | N | عدل شه را دید در ضبط حشم | * | که نیارد کرد کس بر کس ستم |
۵۷ | N | لاجرم نشتابد و ساکن بود | * | از فوات حظ خود ایمن بود |
۵۸ | N | بس تانی دارد و صبر و شکیب | * | چشم سیر و موثر است و پاک جیب |
۵۹ | N | کاین تانی پرتو رحمان بود | * | و آن شتاب از هزهی شیطان بود |
۶۰ | N | ز انکه شیطانش بترساند ز فقر | * | بارگیر صبر را بکشد بعقر |
۶۱ | N | از نبی بشنو که شیطان در وعید | * | میکند تهدیدت از فقر شدید |
۶۲ | N | تا خوری زشت و بری زشت از شتاب | * | نی مروت نی تانی نی ثواب |
۶۳ | N | لاجرم کافر خورد در هفت بطن | * | دین و دل باریک و لاغر، زفت بطن |
block:5003
۶۴ | N | کافران مهمان پیغمبر شدند | * | وقت شام ایشان به مسجد آمدند |
۶۵ | N | کامدیم ای شاه ما اینجا قنق | * | ای تو مهماندار سکان افق |
۶۶ | N | بینواییم و رسیده ما ز دور | * | هین بیفشان بر سر ما فضل و نور |
۶۷ | N | گفت ای یاران من قسمت کنید | * | که شما پر از من و خوی منید |
۶۸ | N | پر بود اجسام هر لشکر ز شاه | * | ز آن زنندی تیغ بر اعدای جاه |
۶۹ | N | تو به خشم شه زنی آن تیغ را | * | ور نه بر اخوان چه خشم آید ترا |
۷۰ | N | بر برادر بیگناهی میزنی | * | عکس خشم شاه گرز ده منی |
۷۱ | N | شه یکی جان است و لشکر پر از او | * | روح چون آب است و این اجسام جو |
۷۲ | N | آب روح شاه اگر شیرین بود | * | جمله جوها پر ز آب خوش شود |
۷۳ | N | که رعیت دین شه دارند و بس | * | این چنین فرمود سلطان عَبَسَ |
۷۴ | N | هر یکی یاری یکی مهمان گزید | * | در میان یک زفت بود و بیندید |
۷۵ | N | جسم ضخمی داشت کس او را نبرد | * | ماند در مسجد چو اندر جام درد |
۷۶ | N | مصطفی بردش چو واماند از همه | * | هفت بز بد شیر ده اندر رمه |
۷۷ | N | که مقیم خانه بودندی بزان | * | بهر دوشیدن برای وقت خوان |
۷۸ | N | نان و آش و شیر آن هر هفت بز | * | خورد آن بو قحط عوج ابن غز |
۷۹ | N | جمله اهل بیت خشم آلو شدند | * | که همه در شیر بز طامع بدند |
۸۰ | N | معده طبلی خوار همچون طبل کرد | * | قسم هجده آدمی تنها بخورد |
۸۱ | N | وقت خفتن رفت و در حجره نشست | * | پس کنیزک از غضب در را ببست |
۸۲ | N | از برون زنجیر در را در فکند | * | که از او بد خشمگین و دردمند |
۸۳ | N | گبر را در نیمه شب یا صبحدم | * | چون تقاضا آمد و درد شکم |
۸۴ | N | از فراش خویش سوی در شتافت | * | دست بر در چون نهاد او بسته یافت |
۸۵ | N | در گشادن حیله کرد آن حیله ساز | * | نوع نوع و خود نشد آن بند باز |
۸۶ | N | شد تقاضا بر تقاضا خانه تنگ | * | ماند او حیران و بیدرمان و دنگ |
۸۷ | N | حیله کرد او و به خواب اندر خزید | * | خویشتن در خواب و در ویرانه دید |
۸۸ | N | ز انکه ویرانه بد اندر خاطرش | * | شد به خواب اندر همانجا منظرش |
۸۹ | N | خویش در ویرانهی خالی چو دید | * | او چنان محتاج اندر دم برید |
۹۰ | N | گشت بیدار و بدید آن جامه خواب | * | پر حدث دیوانه شد از اضطراب |
۹۱ | N | ز اندرون او بر آمد صد خروش | * | زین چنین رسوایی بیخاک پوش |
۹۲ | N | گفت خوابم بدتر از بیداریم | * | که خورم این سو و آن سو میریم |
۹۳ | N | بانگ میزد وا ثبورا وا ثبور | * | همچنان که کافر اندر قعر گور |
۹۴ | N | منتظر که کی شود این شب به سر | * | تا بر آید در گشادن بانگ در |
۹۵ | N | تا گریزد او چو تیری از کمان | * | تا نبیند هیچ کس او را چنان |
۹۶ | N | قصه بسیار است کوته میکنم | * | باز شد آن در رهید از درد و غم |
block:5004
block:5005
block:5006
block:5007
block:5008
block:5009
block:5010
block:5011
block:5012
block:5013
block:5014
block:5015
block:5016
block:5017
block:5018
block:5019
block:5020
block:5021
block:5022
block:5023
block:5024
block:5025
block:5026
block:5027
block:5028
block:5029
block:5030
block:5031
block:5032
block:5033
block:5034
block:5035
block:5036
block:5037
block:5038
block:5039
block:5040
block:5041
block:5042
block:5043
block:5044
block:5045
block:5046
block:5047
block:5048
block:5049
block:5050
block:5051
block:5052
block:5053
block:5054
block:5055
block:5056
block:5057
block:5058
block:5059
block:5060
block:5061
block:5062
block:5063
block:5064
block:5065
block:5066
block:5067
block:5068
block:5069
block:5070
block:5071
block:5072
block:5073
block:5074
block:5075
block:5076
block:5077
block:5078
block:5079
block:5080
block:5081
block:5082
block:5083
block:5084
block:5085
block:5086
block:5087
block:5088
block:5089
block:5090
block:5091
block:5092
block:5093
block:5094
block:5095
block:5096
block:5097
block:5098
block:5099
block:5100
block:5101
block:5102
block:5103
block:5104
block:5105
block:5106
block:5107
block:5108
block:5109
block:5110
block:5111
block:5112
block:5113
block:5114
block:5115
block:5116
block:5117
block:5118
block:5119
block:5120
block:5121
block:5122
block:5123
block:5124
block:5125
block:5126
block:5127
block:5128
block:5129
block:5130
block:5131
block:5132
block:5133
block:5134
block:5135
block:5136
block:5137
block:5138
block:5139
block:5140
block:5141
block:5142
block:5143
block:5144
block:5145
block:5146
block:5147
block:5148
block:5149
block:5150
block:5151
block:5152
block:5153
block:5154
block:5155
block:5156
block:5157
block:5158
block:5159
block:5160
block:5161
block:5162
block:5163
block:5164
block:5165
block:5166
block:5167
block:5168
block:5169
block:5170
block:5171
block:5172
block:5173
block:5174
block:5175
block:5176
block:5177
block:5178
block:5179
block:5180
block:5181
block:5182
block:5183
block:5184
block:5185
block:5186
block:5187
block:5188