vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3169

حکمتِ ویران شدن تن بمرگ
۳۵۳۵Qمن چو آدم بودم اوَّل حبسِ کَرْب * پُر شد اکنون نسلِ جانم شرق و غَرْب
۳۵۳۵Nمن چو آدم بودم اول حبس کرب * پر شد اکنون نسل جانم شرق و غرب
۳۵۳۶Qمن گدا بودم درین خانهٔ چو چاه * شاه گشتم قصر باید بهرِ شاه
۳۵۳۶Nمن گدا بودم در این خانه‌ی چو چاه * شاه گشتم قصر باید بهر شاه
۳۵۳۷Qقصرها خود مر شهان را مأنَسَست * مرده را خانه و مکان گوری بَسست
۳۵۳۷Nقصرها خود مر شهان را مانس است * مرده را خانه و مکان گوری بس است
۳۵۳۸Qانبیا را تنگ آمد این جهان * چون شهان رفتند اندر لامکان
۳۵۳۸Nانبیا را تنگ آمد این جهان * چون شهان رفتند اندر لا مکان
۳۵۳۹Qمُردگان را این جهان بنْمود فَر * ظاهرش زفت و بمعنی تنگ بَر
۳۵۳۹Nمردگان را این جهان بنمود فر * ظاهرش زفت و به معنی تنگ بر
۳۵۴۰Qگر نبودی تنگ این افغان ز چیست * چون دُو تا شد هر که در وَیْ بیش زیست
۳۵۴۰Nگر نبودی تنگ این افغان ز چیست * چون دو تا شد هر که در وی بیش زیست
۳۵۴۱Qدر زمانِ خواب چون آزاد شد * ز آن مکان بنْگر که جان چون شاد شد
۳۵۴۱Nدر زمان خواب چون آزاد شد * ز آن مکان بنگر که جان چون شاد شد
۳۵۴۲Qظالم از ظُلمِ طبیعت باز رَست * مردِ زندانی ز فکرِ حبس جَست
۳۵۴۲Nظالم از ظلم طبیعت باز رست * مرد زندانی ز فکر حبس جست
۳۵۴۳Qاین زمین و آسمانِ بس فراخ * سخت تنگ آمد بهنگامِ مُناخ
۳۵۴۳Nاین زمین و آسمان بس فراخ * سخت تنگ آمد به هنگام مناخ
۳۵۴۴Qچشم بند آمد فراخ و سخت تنگ * خندهٔ او گریه فخرش جمله ننگ
۳۵۴۴Nچشم بند آمد فراخ و سخت تنگ * خنده‌ی او گریه فخرش جمله ننگ