vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3103

انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی بر هوا رفتند یا در زمین
۲۲۸۱Qچون رهید آن کشتی و آمد بکام * شد نمازِ آن جماعت هم تمام
۲۲۸۱Nچون رهید آن کشتی و آمد به کام * شد نماز آن جماعت هم تمام
۲۲۸۲Qفُجْفُجی افتادشان با همدگر * کین فُضولی کیست از ما ای پدر
۲۲۸۲Nفجفجی افتادشان با همدگر * کاین فضولی کیست از ما ای پدر
۲۲۸۳Qهر یکی با آن دگر گفتند سِر * از پسِ پُشتِ دقوقی مستِتر
۲۲۸۳Nهر یکی با آن دگر گفتند سر * از پس پشت دقوقی مستتر
۲۲۸۴Qگفت هر یک من نکردستم کنون * این دعا نه از برون نه از درون
۲۲۸۴Nگفت هر یک من نکردستم کنون * این دعا نی از برون نی از درون
۲۲۸۵Qگفت مانا این امامِ ما ز دَرْد * بو ٱلفُضولانه مُناجاتی بکرد
۲۲۸۵Nگفت مانا کاین امام ما ز درد * بو الفضولانه مناجاتی بکرد
۲۲۸۶Qگفت آن دیگر که ای یارِ یقین * مر مرا هم می‌نماید این چنین
۲۲۸۶Nگفت آن دیگر که ای یار یقین * مر مرا هم می‌نماید این چنین
۲۲۸۷Qاو فضولی بوده است از انقباض * کرد بر مُخْتارِ مُطْلَق اعتراض
۲۲۸۷Nاو فضولی بوده است از انقباض * کرد بر مختار مطلق اعتراض
۲۲۸۸Qچون نگه کردم سِپَس تا بنْگرم * که چه می‌ گویند آن اهلِ کرم
۲۲۸۸Nچون نگه کردم سپس تا بنگرم * که چه می‌ گویند آن اهل کرم
۲۲۸۹Qیک از ایشان را ندیدم در مقام * رفته بودند از مقامِ خود تمام
۲۲۸۹Nیک از ایشان را ندیدم در مقام * رفته بودند از مقام خود تمام
۲۲۹۰Qنه بچپ نه راست نه بالا نه زیر * چشمِ تیزِ من نشد بر قوم چیر
۲۲۹۰Nنی بچپ نی راست نی بالا نه زیر * چشم تیز من نشد بر قوم چیر
۲۲۹۱Qدُرّها بودند گویی آب گشت * نه نشانِ پا و نه گَرْدی بدَشت
۲۲۹۱Nدرها بودند گویی آب گشت * نی نشان پا و نی گردی به دشت
۲۲۹۲Qدر قِبابِ حق شدند آن دَم همه * در کدامین روضه رفتند آن رمه
۲۲۹۲Nدر قباب حق شدند آن دم همه * در کدامین روضه رفتند آن رمه
۲۲۹۳Qدر تحیّر ماندم کین قوم را * چون بپوشانید حق بر چشمِ ما
۲۲۹۳Nدر تحیر ماندم کاین قوم را * چون بپوشانید حق بر چشم ما
۲۲۹۴Qآنچنان پنهان شدند از چشمِ او * مثلِ غَوْطهٔ ماهیان در آبِ جُو
۲۲۹۴Nآن چنان پنهان شدند از چشم او * مثل غوطه‌ی ماهیان در آب جو
۲۲۹۵Qسالها در حسرتِ ایشان بماند * عمرها در شوقِ ایشان اشک راند
۲۲۹۵Nسالها در حسرت ایشان بماند * عمرها در شوق ایشان اشک راند
۲۲۹۶Qتو بگویی مردِ حقّ اندر نَظر * کَیْ در آرد با خدا ذکرِ بَشَر
۲۲۹۶Nتو بگویی مرد حق اندر نظر * کی در آرد با خدا ذکر بشر
۲۲۹۷Qخر ازین می‌خُسبد اینجا ای فُلان * که بشر دیدی تو ایشان را نه جان
۲۲۹۷Nخر از این می‌خسبد این جا ای فلان * که بشر دیدی تو ایشان را نه جان
۲۲۹۸Qکار ازین ویران شدست ای مردِ خام * که بشر دیدی مر ایشا را چو عام
۲۲۹۸Nکار از این ویران شده ست ای مرد خام * که بشر دیدی مر اینها را چو عام
۲۲۹۹Qتو همان دیدی که ابلیسِ لعین * گفت من از آتشم آدم ز طین
۲۲۹۹Nتو همان دیدی که ابلیس لعین * گفت من از آتشم آدم ز طین
۲۳۰۰Qچشمِ ابلیسانه را یک دم ببند * چند بینی صورت آخر چند چند
۲۳۰۰Nچشم ابلیسانه را یک دم ببند * چند بینی صورت آخر چند چند
۲۳۰۱Qای دقوقی با دو چشمِ همچو جُو * هین مبُر اومید ایشان را بجُو
۲۳۰۱Nای دقوقی با دو چشم همچو جو * هین مبر اومید ایشان را بجو
۲۳۰۲Qهین بجو که رُکنِ دولت جُستن است * هر گشادی در دل اندر بَستن است
۲۳۰۲Nهین بجو که رکن دولت جستن است * هر گشادی در دل اندر بستن است
۲۳۰۳Qاز همهٔ کارِ جهان پرداخته * کُو و کُو می‌گو بجان چون فاخته
۲۳۰۳Nاز همه‌ی کار جهان پرداخته * کو و کو می‌گو به جان چون فاخته
۲۳۰۴Qنیک بنگر اندرین ای مُحْتَجِب * که دعا را بست حق بر أَسْتَجِبْ
۲۳۰۴Nنیک بنگر اندر این ای محتجب * که دعا را بست حق بر أَسْتَجِبْ
۲۳۰۵Qهر کرا دل پاک شد از اعتلال * آن دعااش می‌رود تا ذو ٱلجلال
۲۳۰۵Nهر که را دل پاک شد از اعتلال * آن دعایش می‌رود تا ذو الجلال