vol.3

Qūniyah Nicholson both

block:3019

افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
۷۲۰Qکوزه‌ها سازی ز بَرْف اندر شتا * کَی کند چون آب بیند آن وفا
۷۲۰Nکوزه‌ها سازی ز برف اندر شتا * کی کند چون آب بیند آن وفا
۷۲۱Qآن شغالی رفت اندر خُمِّ رنگ * اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ
۷۲۱Nآن شغالی رفت اندر خم رنگ * اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ
۷۲۲Qپس بر آمد پوستش رنگین شده * که منم طاووسِ عِلّیّین شده
۷۲۲Nپس بر آمد پوستش رنگین شده * که منم طاوس علیین شده
۷۲۳Qپشمِ رنگین رونقِ خوش یافته * آفتاب آن رنگها بر تافته
۷۲۳Nپشم رنگین رونق خوش یافته * آفتاب آن رنگها بر تافته
۷۲۴Qدید خود را سبز و سرخ و فور و زرد * خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
۷۲۴Nدید خود را سبز و سرخ و فور و زرد * خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
۷۲۵Qجمله گفتند ای شغالک حال چیست * که ترا در سَر نَشاطی مُلْتَویست
۷۲۵Nجمله گفتند ای شغالک حال چیست * که ترا در سر نشاط ملتویست
۷۲۶Qاز نَشاط از ما کرانه کرده‌ای * این تکبّر از کجا آورده‌ای
۷۲۶Nاز نشاط از ما کرانه کرده‌ای * این تکبر از کجا آورده‌ای
۷۲۷Qیک شغالی پیشِ او شد کای فلان * شَیْد کردی یا شدی از خوش دلان
۷۲۷Nیک شغالی پیش او شد کای فلان * شید کردی یا شدی از خوش دلان
۷۲۸Qشَیْد کردی تا بمنبر بر جهی * تا ز لاف این خلق را حسرت دهی
۷۲۸Nشید کردی تا بمنبر بر جهی * تا ز لاف این خلق را حسرت دهی
۷۲۹Qبس بکوشیدی ندیدی گرمیی * پس ز شَیْد آورده‌ای بی‌شرمیی
۷۲۹Nبس بکوشیدی ندیدی گرمیی * پس ز شید آورده‌ای بی‌شرمیی
۷۳۰Qگرمی آنِ اولیا و انبیاست * باز بی‌شرمی پناهِ هر دَغاست
۷۳۰Nگرمی آن اولیا و انبیاست * باز بی‌شرمی پناه هر دغاست
۷۳۱Qکه التفاتِ خلق سوی خود کَشَند * که خوشیم و از درون بس ناخوشند
۷۳۱Nکه التفات خلق سوی خود کشند * که خوشیم و از درون بس ناخوشند