block:1024
۵۷۸ | Q | جمله گفتند ای حکیمِ رَخنه جُو | * | این فریب و این جفا با ما مگو |
۵۷۸ | N | جمله گفتند ای حکیم رخنه جو | * | این فریب و این جفا با ما مگو |
۵۷۹ | Q | چار پا را قدرِ طاقت بار نِه | * | بر ضعیفان قدرِ قُوَّت کار نِه |
۵۷۹ | N | چار پا را قدر طاقت بار نه | * | بر ضعیفان قدر قوت کار نه |
۵۸۰ | Q | دانهٔ هر مرغ اندازهٔ وَیَست | * | طُعْمهٔ هر مرغ انجیری کَیَست |
۵۸۰ | N | دانهی هر مرغ اندازهی وی است | * | طعمهی هر مرغ انجیری کی است |
۵۸۱ | Q | طِفل راگر نان دهی بر جای شیر | * | طفلِ مسکین را از آن نان مرده گیر |
۵۸۱ | N | طفل را گر نان دهی بر جای شیر | * | طفل مسکین را از آن نان مرده گیر |
۵۸۲ | Q | چونک دندانها بر آرد بعد از آن | * | هم بخود گردد دلش جویای نان |
۵۸۲ | N | چون که دندانها بر آرد بعد از آن | * | هم بخود گردد دلش جویای نان |
۵۸۳ | Q | مرغِ پر نارُسته چون پَراّن شود | * | لقمهٔ هر گربهٔ دَرّان شود |
۵۸۳ | N | مرغ پر نارسته چون پران شود | * | لقمهی هر گربهی دران شود |
۵۸۴ | Q | چون بر آرد پَر بپَّرد او بخَود | * | بیتکلّف بیصفیرِ نیک و بد |
۵۸۴ | N | چون بر آرد پر بپرد او به خود | * | بیتکلف بیصفیر نیک و بد |
۵۸۵ | Q | دیو را نطقِ تو خامُش میکند | * | گوشِ ما را گفت تو هُش میکند |
۵۸۵ | N | دیو را نطق تو خامش میکند | * | گوش ما را گفت تو هش میکند |
۵۸۶ | Q | گوشِ ما هوشست چون گویا تویی | * | خشکِ ما بحرست چون دریا تویی |
۵۸۶ | N | گوش ما هوش است چون گویا تویی | * | خشک ما بحر است چون دریا تویی |
۵۸۷ | Q | با تو ما را خاک بهتر از فلک | * | ای سماک از تو منوَّر تا سَمَک |
۵۸۷ | N | با تو ما را خاک بهتر از فلک | * | ای سماک از تو منور تا سمک |
۵۸۸ | Q | بیتو ما را بر فلک تاریکییَست | * | با تو ای ماه این فلک باری کِیَست |
۵۸۸ | N | بیتو ما را بر فلک تاریکی است | * | با تو ای ماه این فلک باری کی است |
۵۸۹ | Q | صورتِ رفعت بود افلاک را | * | معنی رفعت روان پاک را |
۵۸۹ | N | صورت رفعت بود افلاک را | * | معنی رفعت روان پاک را |
۵۹۰ | Q | صورتِ رفعت برای جسمهاست | * | جسمها در پیشِ معنی اِسْمهاست |
۵۹۰ | N | صورت رفعت برای جسمهاست | * | جسمها در پیش معنی اسمهاست |