block:1010
۳۳۸ | Q | او وزیری داشت گبر و عِشوهدِه | * | کو بر آب از مکر بر بستی گِره |
۳۳۸ | N | او وزیری داشت گبر و عشوهده | * | کاو بر آب از مکر بر بستی گره |
۳۳۹ | Q | گفت ترسایان پناهِ جان کنند | * | دینِ خود را از مَلِک پنهان کنند |
۳۳۹ | N | گفت ترسایان پناه جان کنند | * | دین خود را از ملک پنهان کنند |
۳۴۰ | Q | کم کُش ایشان را که کُشتن سود نیست | * | دین ندارد بُویْ مُشک و عود نیست |
۳۴۰ | N | کم کش ایشان را که کشتن سود نیست | * | دین ندارد بوی، مشک و عود نیست |
۳۴۱ | Q | سِرِّ پنهانست اندر صد غلاف | * | ظاهرش با تُست و باطن بَر خلاف |
۳۴۱ | N | سر پنهان است اندر صد غلاف | * | ظاهرش با تست و باطن بر خلاف |
۳۴۲ | Q | شاه گفتش پس بگو تدبیر چیست | * | چارهٔ آن مکر و آن تزویر چیست |
۳۴۲ | N | شاه گفتش پس بگو تدبیر چیست | * | چارهی آن مکر و ان تزویر چیست |
۳۴۳ | Q | تا نماند در جهان نَصرانیی | * | نی هویدا دین و نه پنهانیی |
۳۴۳ | N | تا نماند در جهان نصرانیی | * | نی هویدا دین و نی پنهانیی |
۳۴۴ | Q | گفت ای شه گوش و دستم را بُبر | * | بینیام بشْکاف و لب در حُکمِ مُر |
۳۴۴ | N | گفت ای شه گوش و دستم را ببر | * | بینیام بشکاف و لب در حکم مر |
۳۴۵ | Q | بعد ازان در زیرِ دار آور مرا | * | تا بخواهد یک شفاعتگر مرا |
۳۴۵ | N | بعد از آن در زیر دار آور مرا | * | تا بخواهد یک شفاعتگر مرا |
۳۴۶ | Q | بر مُنادیگاه کن این کار تو | * | بر سرِ راهی که باشد چار سو |
۳۴۶ | N | بر منادی گاه کن این کار تو | * | بر سر راهی که باشد چار سو |
۳۴۷ | Q | انگهم از خود بران تا شهرِ دور | * | تا در اندازم در ایشان شرّ و شور |
۳۴۷ | N | آن گهم از خود بران تا شهر دور | * | تا در اندازم در ایشان شر و شور |