block:5175
| ۴۰۷۵ | N | گفت ایاز ای مهتران نامور | * | امر شه بهتر به قیمت یا گهر |
| ۴۰۷۶ | N | امر سلطان به بود پیش شما | * | یا که این نیکو گهر بهر خدا |
| ۴۰۷۷ | N | ای نظرتان بر گهر بر شاه نه | * | قبله تان غول است و جادهی راه نه |
| ۴۰۷۸ | N | من ز شه بر مینگردانم نظر | * | من چو مشرک روی نارم با حجر |
| ۴۰۷۹ | N | بیگهر جانی که رنگین سنگ را | * | بر گزیند پس نهد شاه مرا |
| ۴۰۸۰ | N | پشت سوی لعبت گل رنگ کن | * | عقل در رنگ آورنده دنگ کن |
| ۴۰۸۱ | N | اندر آ در جو سبو بر سنگ زن | * | آتش اندر بو و اندر رنگ زن |
| ۴۰۸۲ | N | گر نهای در راه دین از ره زنان | * | رنگ و بو مپرست مانند زنان |
| ۴۰۸۳ | N | سر فرو انداختند آن مهتران | * | عذر جویان گشته ز آن نسیان به جان |
| ۴۰۸۴ | N | از دل هر یک دو صد آه آن زمان | * | همچو دودی میشدی تا آسمان |
| ۴۰۸۵ | N | کرد اشارت شه به جلاد کهن | * | که ز صدرم این خسان را دور کن |
| ۴۰۸۶ | N | این خسان چه لایق صدر مناند | * | کز پی سنگ امر ما را بشکنند |
| ۴۰۸۷ | N | امر ما پیش چنین اهل فساد | * | بهر رنگین سنگ شد خوار و کساد |