vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5163

title of 5163
۳۸۱۵Nآن یکی بودش به کف در چل درم * هر شب افکندی یکی در آب یم
۳۸۱۶Nتا که گردد سخت بر نفس مجاز * در تانی درد جان کندن دراز
۳۸۱۷Nبا مسلمانان به کر او پیش رفت * وقت فر او وانگشت از خصم تفت
۳۸۱۸Nزخم دیگر خورد آن را هم ببست * بیست کرت رمح و تیر از وی شکست
۳۸۱۹Nبعد از آن قوت نماند افتاد پیش * مقعد صدق او ز صدق عشق خویش
۳۸۲۰Nصدق جان دادن بود هین‌ سابِقُوا * از نبی بر خوان‌ رِجالٌ صَدَقُوا
۳۸۲۱Nاین همه مردن نه مرگ صورت است * این بدن مر روح را چون آلت است
۳۸۲۲Nای بسا خامی که ظاهر خونش ریخت * لیک نفس زنده آن جانب گریخت
۳۸۲۳Nآلتش بشکست و ره زن زنده ماند * نفس زنده‌ست ار چه مرکب خون فشاند
۳۸۲۴Nاسب کشت و راه او رفته نشد * جز که خام و زشت و آشفته نشد
۳۸۲۵Nگر به هر خون ریزیی گشتی شهید * کافری کشته بدی هم بو سعید
۳۸۲۶Nای بسا نفس شهید معتمد * مرده در دنیا چو زنده می‌رود
۳۸۲۷Nروح ره زن مرد و تن که تیغ اوست * هست باقی در کف آن غزو جوست
۳۸۲۸Nتیغ آن تیغ است مرد آن مرد نیست * لیک این صورت ترا حیران کنی است
۳۸۲۹Nنفس چون مبدل شود این تیغ تن * باشد اندر دست صنع ذو المنن
۳۸۳۰Nآن یکی مردی است قوتش جمله درد * این دگر مردی میان تی همچو گرد