block:5154
۳۶۳۵ | N | این سخن از حد و اندازهست بیش | * | ای ایاز اکنون بگو احوال خویش |
۳۶۳۶ | N | هست احوال تو از کان نوی | * | تو بدین احوال کی راضی شوی |
۳۶۳۷ | N | هین حکایت کن از آن احوال خوش | * | خاک بر احوال و درس پنج و شش |
۳۶۳۸ | N | حال باطن گر نمیآید به گفت | * | حال ظاهر گویمت در طاق و جفت |
۳۶۳۹ | N | که ز لطف یار تلخیهای مات | * | گشت بر جان خوشتر از شکر نبات |
۳۶۴۰ | N | ز آن نبات ار گرد در دریا رود | * | تلخی دریا همه شیرین شود |
۳۶۴۱ | N | صد هزار احوال آمد همچنین | * | باز سوی غیب رفتند ای امین |
۳۶۴۲ | N | حال هر روزی به دی مانند نی | * | همچو جو اندر روش کش بند نی |
۳۶۴۳ | N | شادی هر روز از نوعی دگر | * | فکرت هر روز را دیگر اثر |