block:5152
۳۵۸۳ | N | گفت نه نه من حریف آن میم | * | من به ذوق این خوشی قانع نیم |
۳۵۸۴ | N | من چنان خواهم که همچون یاسمین | * | کژ همیگردم چنان گاهی چنین |
۳۵۸۵ | N | وارهیده از همه خوف و امید | * | کژ همیگردم به هر سو همچو بید |
۳۵۸۶ | N | همچو شاخ بید گردان چپ و راست | * | که ز بادش گونه گونه رقصهاست |
۳۵۸۷ | N | آن که خو کردست با شادی می | * | این خوشی را کی پسندد خواجه هی |
۳۵۸۸ | N | انبیا ز آن زین خوشی بیرون شدند | * | که سرشته در خوشی حق بدند |
۳۵۸۹ | N | ز انکه جانشان آن خوشی را دیده بود | * | این خوشیها پیششان بازی نمود |
۳۵۹۰ | N | با بت زنده کسی چون گشت یار | * | مرده را چون در کشد اندر کنار |