vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5149

title of 5149
۳۵۳۵Nمصطفی را هجر چون بفراختی * خویش را از کوه می‌انداختی
۳۵۳۶Nتا بگفتی جبرئیلش هین مکن * که ترا بس دولت است از امر کُنْ
۳۵۳۷Nمصطفی ساکن شدی ز انداختن * باز هجران آوریدی تاختن
۳۵۳۸Nباز خود را سر نگون از کوه او * می‌فگندی از غم و اندوه او
۳۵۳۹Nباز خود پیدا شدی آن جبرئیل * که مکن این ای تو شاه بی‌بدیل
۳۵۴۰Nهمچنین می‌بود تا کشف حجاب * تا بیابید آن گهر را او ز جیب
۳۵۴۱Nبهر هر محنت چو خود را می‌کشند * اصل محنتهاست این چونش کشند
۳۵۴۲Nاز فدایی مردمان را حیرتی است * هر یکی از ما فدایی سیرتی است
۳۵۴۳Nای خنک آن که فدا کردست تن * بهر آن کار زد فدای آن شدن
۳۵۴۴Nهر یکی چون که فدایی فنی است * کاندر آن ره صرف عمر و کشتنی است
۳۵۴۵Nکشتنی اندر غروبی یا شروق * که نه شایق ماند آن گه نه مشوق
۳۵۴۶Nباری این مقبل فدای این فن است * کاندر او صد زندگی در کشتن است
۳۵۴۷Nعاشق و معشوق و عشقش بر دوام * در دو عالم بهره‌مند و نیک نام
۳۵۴۸Nیا کرامی ارحموا اهل الهوی * شانهم ورد التوی بعد التوی
۳۵۴۹Nعفو کن ای میر بر سختی او * در نگر در درد و بد بختی او
۳۵۵۰Nتا ز جرمت هم خدا عفوی کند * زلتت را مغفرت در آگند
۳۵۵۱Nتو ز غفلت بس سبو بشکسته‌ای * در امید عفو دل در بسته‌ای
۳۵۵۲Nعفو کن تا عفو یابی در جزا * می‌شکافد مو قدر اندر سزا