vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5148

title of 5148
۳۵۰۷Nشاه با دلقک همی شطرنج باخت * مات کردش زود خشم شه بتاخت
۳۵۰۸Nگفت شه شه و آن شه کبرآورش * یک یک از شطرنج می‌زد بر سرش
۳۵۰۹Nکه بگیر اینک شهت ای قلتبان * صبر کرد آن دلقک و گفت الامان
۳۵۱۰Nدست دیگر باختن فرمود میر * او چنان لرزان که عور از زمهریر
۳۵۱۱Nباخت دست دیگر و شه مات شد * وقت شه شه گفتن و میقات شد
۳۵۱۲Nبر جهید آن دلقک و در کنج رفت * شش نمد بر خود فگند از بیم تفت
۳۵۱۳Nزیر بالشها و زیر شش نمد * خفت پنهان تا ز زخم شه رهد
۳۵۱۴Nگفت شه هی هی چه کردی چیست این * گفت شه شه شه شه ای شاه گزین
۳۵۱۵Nکی توان حق گفت جز زیر لحاف * با تو ای خشم آور آتش سجاف
۳۵۱۶Nای تو مات و من ز زخم شاه مات * می‌زنم شه شه به زیر رختهات
۳۵۱۷Nچون محله پر شد از هیهای میر * وز لگد بر در زدن وز دار و گیر
۳۵۱۸Nخلق بیرون جست زود از چپ و راست * کای مقدم وقت عفو است و رضاست
۳۵۱۹Nمغز او خشک است و عقلش این زمان * کمتر است از عقل و فهم کودکان
۳۵۲۰Nزهد و پیری ضعف در ضعف آمده * و اندر آن زهدش گشادی ناشده
۳۵۲۱Nرنج دیده گنج نادیده ز یار * کارها کرده ندیده مزد کار
۳۵۲۲Nیا نبود آن کار او را خود گهر * یا نیامد وقت پاداش از قدر
۳۵۲۳Nیا که بود آن سعی چون سعی جهود * یا جزا وابسته‌ی میقات بود
۳۵۲۴Nمر و را درد و مصیبت این بس است * که در این وادی پر خون بی‌کس است
۳۵۲۵Nچشم پر درد و نشسته او به کنج * رو ترش کرده فرو افکنده لنج
۳۵۲۶Nنه یکی کحال کاو را غم خورد * نی‌ش عقلی که به کحلی پی برد
۳۵۲۷Nاجتهادی می‌کند با حزر و ظن * کار در بوک است تا نیکو شدن
۳۵۲۸Nز آن رهش دور است تا دیدار دوست * کاو نجوید سر رئیسیش آرزوست
۳۵۲۹Nساعتی او با خدا اندر عتاب * که نصیبم رنج آمد زین حساب
۳۵۳۰Nساعتی با بخت خود اندر جدال * که همه پران و ما ببریده بال
۳۵۳۱Nهر که محبوس است اندر بو و رنگ * گر چه در زهد است باشد خوش تنگ
۳۵۳۲Nتا برون ناید از این تنگین مناخ * کی شود خویش خوش و صدرش فراخ
۳۵۳۳Nزاهدان را در خلا پیش از گشاد * کارد و استره نشاید هیچ داد
۳۵۳۴Nکز ضجر خود را بدراند شکم * غصه‌ی آن بی‌مرادیها و غم