vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5129

title of 5129
۲۹۳۷Nحاش لله ایش شاء اللَّه کان * حاکم آمد در مکان و لا مکان
۲۹۳۸Nهیچ کس در ملک او بی‌امر او * در نیفزاید سر یک تای مو
۲۹۳۹Nملک ملک اوست فرمان آن او * کمترین سگ بر در آن شیطان او
۲۹۴۰Nترکمان را گر سگی باشد به در * بر درش بنهاده باشد رو و سر
۲۹۴۱Nکودکان خانه دمش می‌کشند * باشد اندر دست طفلان خوارمند
۲۹۴۲Nباز اگر بیگانه‌ای معبر کند * حمله بر وی همچو شیر نر کند
۲۹۴۳Nکه‌ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ شد * با ولی گل با عدو چون خار شد
۲۹۴۴Nز آب تتماجی که دادش ترکمان * آن چنان وافی شده‌ست و پاسبان
۲۹۴۵Nپس سگ شیطان که حق هستش کند * اندر او صد فکرت و حیلت تند
۲۹۴۶Nآب روها را غذای او کند * تا برد او آب روی نیک و بد
۲۹۴۷Nآب تتماج است آب روی عام * که سگ شیطان از آن یابد طعام
۲۹۴۸Nبر در خر گاه قدرت جان او * چون نباشد حکم را قربان بگو
۲۹۴۹Nگله گله از مرید و از مرید * چون سگ باسط ذراعی بالوصید
۲۹۵۰Nبر در کهف الوهیت چو سگ * ذره ذره امر جو بر جسته رگ
۲۹۵۱Nای سگ دیو امتحان می‌کن که تا * چون در این ره می‌نهند این خلق پا
۲۹۵۲Nحمله می‌کن منع می‌کن می‌نگر * تا که باشد ماده اندر صدق و نر
۲۹۵۳Nپس اعوذ از بهر چه باشد چو سگ * گشته باشد از ترفع تیز تگ
۲۹۵۴Nاین اعوذ آن است کای ترک خطا * بانگ بر زن بر سگت ره برگشا
۲۹۵۵Nتا بیایم بر در خرگاه تو * حاجتی خواهم ز جود و جاه تو
۲۹۵۶Nچون که ترک از سطوت سگ عاجز است * این اعوذ و این فغان ناجایز است
۲۹۵۷Nترک هم گوید اعوذ از سگ که من * هم ز سگ درمانده‌ام اندر وطن
۲۹۵۸Nتو نمی‌یاری بر این در آمدن * من نمی‌آرم ز در بیرون شدن
۲۹۵۹Nخاک اکنون بر سر ترک و قنق * که یکی سگ هر دو را بندد عنق
۲۹۶۰Nحاش لله ترک بانگی بر زند * سگ چه باشد شیر نر خون قی کند
۲۹۶۱Nای که خود را شیر یزدان خوانده‌ای * سالها شد با سگی درمانده‌ای
۲۹۶۲Nچون کند این سگ برای تو شکار * چون شکار سگ شده ستی آشکار