vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5126

title of 5126
۲۸۷۰Nبرد خر را روبهک تا پیش شیر * پاره پاره کردش آن شیر دلیر
۲۸۷۱Nتشنه شد از کوشش آن سلطان دد * رفت سوی چشمه تا آبی خورد
۲۸۷۲Nروبهک خورد آن جگر بند و دلش * آن زمان چون فرصتی شد حاصلش
۲۸۷۳Nشیر چون وا گشت از چشمه به خور * جست در خر دل نه دل بد نه جگر
۲۸۷۴Nگفت روبه را جگر کو دل چه شد * که نباشد جانور را زین دو بد
۲۸۷۵Nگفت گر بودی و را دل یا جگر * کی بدین جا آمدی بار دگر
۲۸۷۶Nآن قیامت دیده بود و رستخیز * و آن ز کوه افتادن و هول و گریز
۲۸۷۷Nگر جگر بودی و را یا دل بدی * بار دیگر کی بر تو آمدی
۲۸۷۸Nچون نباشد نور دل دل نیست آن * چون نباشد روح جز گل نیست آن
۲۸۷۹Nآن زجاجی کاو ندارد نور جان * بول و قاروره دست قندیلش مخوان
۲۸۸۰Nنور مصباح است داد ذو الجلال * صنعت خلق است آن شیشه و سفال
۲۸۸۱Nلا جرم در ظرف باشد اعتداد * در لهب‌ها نبود الا اتحاد
۲۸۸۲Nنور شش قندیل چون آمیختند * نیست اندر نورشان اعداد و چند
۲۸۸۳Nآن جهود از ظرفها مشرک شده‌ست * نور دید آن مومن و مدرک شده‌ست
۲۸۸۴Nچون نظر بر ظرف افتد روح را * پس دو بیند شیث را و نوح را
۲۸۸۵Nچون که آبش هست جو خود آن بود * آدمی آن است کاو را جان بود
۲۸۸۶Nاین نه مردانند اینها صورتند * مرده‌ی نامند و کشته‌ی شهوتند