vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5124

title of 5124
۲۸۴۱Nشیخ می‌شد با مریدی بی‌درنگ * سوی شهری نان در آن جا بود تنگ
۲۸۴۲Nترس جوع و قحط در فکر مرید * هر دمی می‌گشت از غفلت پدید
۲۸۴۳Nشیخ آگه بود و واقف از ضمیر * گفت او را چند باشی در زحیر
۲۸۴۴Nاز برای غصه‌ی نان سوختی * دیده‌ی صبر و توکل دوختی
۲۸۴۵Nتو نه‌ای ز آن نازنینان عزیز * که ترا دارند بی‌جوز و مویز
۲۸۴۶Nجوع رزق جان خاصان خداست * کی زبون همچو تو گیج گداست
۲۸۴۷Nباش فارغ تو از آنها نیستی * که در این مطبخ تو بی‌نان بیستی
۲۸۴۸Nکاسه بر کاسه‌ست و نان بر نان مدام * از برای این شکم خواران عام
۲۸۴۹Nچون بمیرد می‌رود نان پیش پیش * کای ز بیم بی‌نوایی کشته خویش
۲۸۵۰Nتو برفتی ماند نان بر خیز گیر * ای بکشته خویش را اندر زحیر
۲۸۵۱Nهین توکل کن ملرزان پا و دست * رزق تو بر تو ز تو عاشق‌تر است
۲۸۵۲Nعاشق است و می‌زند او مول مول * که ز بی‌صبریت داند ای فضول
۲۸۵۳Nگر ترا صبری بدی رزق آمدی * خویشتن چون عاشقان بر تو زدی
۲۸۵۴Nاین تب لرزه ز خوف جوع چیست * در توکل سیر می‌تانند زیست