block:5111
| ۲۶۲۰ | N | گفت رو رو هین ز پیشم ای عدو | * | تا نبینم روی تو ای زشت رو |
| ۲۶۲۱ | N | آن خدایی که ترا بد بخت کرد | * | روی زشتت را کریه و سخت کرد |
| ۲۶۲۲ | N | با کدامین روی میآیی به من | * | این چنین سغری ندارد کرگدن |
| ۲۶۲۳ | N | رفتهای در خون جانم آشکار | * | که ترا من ره برم تا مرغزار |
| ۲۶۲۴ | N | تا بدیدم روی عزراییل را | * | باز آوردی فن و تسویل را |
| ۲۶۲۵ | N | گر چه من ننگ خرانم یا خرم | * | جانورم جان دارم این را کی خرم |
| ۲۶۲۶ | N | آن چه من دیدم ز هول بیامان | * | طفل دیدی پیر گشتی در زمان |
| ۲۶۲۷ | N | بیدل و جان از نهیب آن شکوه | * | سر نگون خود را در افگندم ز کوه |
| ۲۶۲۸ | N | بسته شد پایم در آن دم از نهیب | * | چون بدیدم آن عذاب بیحجاب |
| ۲۶۲۹ | N | عهد کردم با خدا کای ذو المنن | * | بر گشا زین بستگی تو پای من |
| ۲۶۳۰ | N | تا ننوشم وسوسهی کس بعد از این | * | عهد کردم نذر کردم ای معین |
| ۲۶۳۱ | N | حق گشاده کرد آن دم پای من | * | ز آن دعا و زاری و ایمای من |
| ۲۶۳۲ | N | ور نه اندر من رسیدی شیر نر | * | چون بدی در زیر پنجهی شیر خر |
| ۲۶۳۳ | N | باز بفرستادت آن شیر عرین | * | سوی من از مکر ای بئس القرین |
| ۲۶۳۴ | N | حق ذات پاک اللَّهُ الصَّمَدُ | * | که بود به مار بد از یار بد |
| ۲۶۳۵ | N | مار بد جانی ستاند از سلیم | * | یار بد آرد سوی نار مقیم |
| ۲۶۳۶ | N | از قرین بیقول و گفت و گوی او | * | خو بدزدد دل نهان از خوی او |
| ۲۶۳۷ | N | چون که او افکند بر تو سایه را | * | دزدد آن بیمایه از تو مایه را |
| ۲۶۳۸ | N | عقل تو گر اژدهایی گشت مست | * | یار بد او را زمرد دان که هست |
| ۲۶۳۹ | N | دیدهی عقلت بدو بیرون جهد | * | طعن اوت اندر کف طاعون نهد |