vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5110

title of 5110
۲۶۰۰Nپس بیامد زود روبه سوی خر * گفت خر از چون تو یاری الحذر
۲۶۰۱Nناجوانمردا چه کردم من ترا * که به پیش اژدها بردی مرا
۲۶۰۲Nموجب کین تو با جانم چه بود * غیر خبث جوهر تو ای عنود
۲۶۰۳Nهمچو کژدم کاو گزد پای فتی * نارسیده از وی او را زحمتی
۲۶۰۴Nیا چو دیوی کاو عدوی جان ماست * نارسیده زحمتش از ما و کاست
۲۶۰۵Nبلکه طبعا خصم جان آدمی است * از هلاک آدمی در خرمی است
۲۶۰۶Nاز پی هر آدمی او نسکلد * خو و طبع زشت خود او کی هلد
۲۶۰۷Nز انکه خبث ذات او بی‌موجبی * هست سوی ظلم و عدوان جاذبی
۲۶۰۸Nهر زمان خواند ترا تا خرگهی * که در اندازد ترا اندر چهی
۲۶۰۹Nکه فلان جا حوض آب است و عیون * تا در اندازد به حوضت سر نگون
۲۶۱۰Nآدمی را با همه وحی و نظر * اندر افکند آن لعین در شور و شر
۲۶۱۱Nبی‌گناهی بی‌گزند سابقی * که رسد او را ز آدم ناحقی
۲۶۱۲Nگفت روبه آن طلسم سحر بود * که ترا در چشم آن شیری نمود
۲۶۱۳Nور نه من از تو به تن مسکین‌ترم * که شب و روز اندر آن جا می‌چرم
۲۶۱۴Nگر نه ز آن گونه طلسمی ساختی * هر شکم خواری بدان جا تاختی
۲۶۱۵Nیک جهان بی‌نوا پر پیل و ارج * بی‌طلسمی کی بماندی سبز مرج
۲۶۱۶Nمن ترا خود خواستم گفتن به درس * که چنان هولی اگر بینی مترس
۲۶۱۷Nلیک رفت از یاد علم آموزی‌ات * که بدم مستغرق دل سوزی‌ات
۲۶۱۸Nدیدمت در جوع کلب و بی‌نوا * می‌شتابیدم که آیی تا دوا
۲۶۱۹Nور نه با تو گفتمی شرح طلسم * کان خیالی می‌نماید نیست جسم