block:5106
| ۲۵۱۶ | N | روبه اندر حیله پای خود فشرد | * | ریش خر بگرفت و آن خر را ببرد |
| ۲۵۱۷ | N | مطرب آن خانقه کو تا که تفت | * | دف زند که خر برفت و خر برفت |
| ۲۵۱۸ | N | چون که خرگوشی برد شیری به چاه | * | چون نیارد روبهی خر تا گیاه |
| ۲۵۱۹ | N | گوش را بر بند و افسونها مخور | * | جز فسون آن ولی دادگر |
| ۲۵۲۰ | N | آن فسون خوشتر از حلوای او | * | آن که صد حلواست خاک پای او |
| ۲۵۲۱ | N | خنبهای خسروانی پر ز می | * | مایه برده از می لبهای وی |
| ۲۵۲۲ | N | عاشق می باشد آن جان بعید | * | کاو می لبهای لعلش را ندید |
| ۲۵۲۳ | N | آب شیرین چون نبیند مرغ کور | * | چون نگردد گرد چشمهی آب شور |
| ۲۵۲۴ | N | موسی جان سینه را سینا کند | * | طوطیان کور را بینا کند |
| ۲۵۲۵ | N | خسرو شیرین جان نوبت زدهست | * | لاجرم در شهر قند ارزان شدهست |
| ۲۵۲۶ | N | یوسفان غیب لشکر میکشند | * | تنگهای قند و شکر میکشند |
| ۲۵۲۷ | N | اشتران مصر را رو سوی ما | * | بشنوید ای طوطیان بانگ درا |
| ۲۵۲۸ | N | شهر ما فردا پر از شکر شود | * | شکر ارزان است ارزانتر شود |
| ۲۵۲۹ | N | در شکر غلطید ای حلواییان | * | همچو طوطی کوری صفراییان |
| ۲۵۳۰ | N | نیشکر کوبید کار این است و بس | * | جان بر افشانید یار این است و بس |
| ۲۵۳۱ | N | یک ترش در شهر ما اینک نماند | * | چون که شیرین خسروان را بر نشاند |
| ۲۵۳۲ | N | نقل بر نقل است و می بر می هلا | * | بر مناره رو بزن بانگ صلا |
| ۲۵۳۳ | N | سرکهی نه ساله شیرین میشود | * | سنگ و مرمر لعل و زرین میشود |
| ۲۵۳۴ | N | آفتاب اندر فلک دستک زنان | * | ذرهها چون عاشقان بازیکنان |
| ۲۵۳۵ | N | چشمها مخمور شد از سبزهزار | * | گل شکوفه میکند بر شاخسار |
| ۲۵۳۶ | N | چشم دولت سحر مطلق میکند | * | روح شد منصور انا الحق میزند |
| ۲۵۳۷ | N | گر خری را میبرد روبه ز سر | * | گو ببر تو خر مباش و غم مخور |