vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5100

title of 5100
۲۴۰۱Nآن یکی زاهد شنود از مصطفی * که یقین آید به جان رزق از خدا
۲۴۰۲Nگر بخواهی ور نخواهی رزق تو * پیش تو آید دوان از عشق تو
۲۴۰۳Nاز برای امتحان آن مرد رفت * در بیابان نزد کوهی خفت تفت
۲۴۰۴Nکه ببینم رزق می‌آید به من * تا قوی گردد مرا در رزق ظن
۲۴۰۵Nکاروانی راه گم کرد و کشید * سوی کوه آن ممتحن را خفته دید
۲۴۰۶Nگفت این مرد این طرف چون است عور * در بیابان از ره و از شهر دور
۲۴۰۷Nای عجب مرده است یا زنده که او * می‌نترسد هیچ از گرگ و عدو
۲۴۰۸Nآمدند و دست بر وی می‌زدند * قاصدا چیزی نگفت آن ارجمند
۲۴۰۹Nهم نجنبید و نجنبانید سر * وانکرد از امتحان هم او بصر
۲۴۱۰Nپس بگفتند این ضعیف بی‌مراد * از مجاعت سکته اندر اوفتاد
۲۴۱۱Nنان بیاوردند و در دیگی طعام * تا بریزندش به حلقوم و به کام
۲۴۱۲Nپس به قاصد مرد دندان سخت کرد * تا ببیند صدق آن میعاد مرد
۲۴۱۳Nرحمشان آمد که این بس بی‌نواست * وز مجاعت هالک مرگ و فناست
۲۴۱۴Nکارد آوردند قوم اشتافتند * بسته دندانهاش را بشکافتند
۲۴۱۵Nریختند اندر دهانش شوربا * می‌فشردند اندر او نان پاره‌ها
۲۴۱۶Nگفت ای دل گر چه خود تن می‌زنی * راز می‌دانی و نازی می‌کنی
۲۴۱۷Nگفت دل دانم و قاصد می‌کنم * رازق اللَّه است بر جان و تنم
۲۴۱۸Nامتحان زین بیشتر خود چون بود * رزق سوی صابران خوش می‌رود