vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5095

title of 5095
۲۳۶۱Nبود سقایی مر او را یک خری * گشته از محنت دو تا چون چنبری
۲۳۶۲Nپشتش از بار گران صد جای ریش * عاشق و جویان روز مرگ خویش
۲۳۶۳Nجو کجا از کاه خشک او سیر نی * در عقب زخمی و سیخی آهنی
۲۳۶۴Nمیر آخور دید او را رحم کرد * کاشنای صاحب خر بود مرد
۲۳۶۵Nپس سلامش کرد و پرسیدش ز حال * کز چه این خر گشت دو تا همچو دال
۲۳۶۶Nگفت از درویشی و تقصیر من * که نمی‌یابد خود این بسته دهن
۲۳۶۷Nگفت بسپارش به من تو روز چند * تا شود در آخور شه زورمند
۲۳۶۸Nخر بدو بسپرد و آن رحمت پرست * در میان آخور سلطانش بست
۲۳۶۹Nخر ز هر سو مرکب تازی بدید * با نوا و فربه و خوب و جدید
۲۳۷۰Nزیر پاشان روفته آبی زده * که به وقت و جو به هنگام آمده
۲۳۷۱Nخارش و مالش مر اسبان را بدید * پوز بالا کرد کای رب مجید
۲۳۷۲Nنه که مخلوق توام گیرم خرم * از چه زار و پشت ریش و لاغرم
۲۳۷۳Nشب ز درد پشت و از جوع شکم * آرزومندم به مردن دم‌به‌دم
۲۳۷۴Nحال این اسبان چنین خوش با نوا * من چه مخصوصم به تعذیب و بلا
۲۳۷۵Nناگهان آوازه‌ی پیکار شد * تازیان را وقت زین و کار شد
۲۳۷۶Nزخمهای تیر خوردند از عدو * رفت پیکانها در ایشان سو به سو
۲۳۷۷Nاز غزا باز آمدند آن تازیان * اندر آخور جمله افتاده ستان
۲۳۷۸Nپایهاشان بسته محکم با نوار * نعل بندان ایستاده بر قطار
۲۳۷۹Nمی‌شکافیدند تنهاشان به نیش * تا برون آرند پیکانها ز ریش
۲۳۸۰Nآن خر آن را دید و می‌گفت ای خدا * من به فقر و عافیت دادم رضا
۲۳۸۱Nز ان نوا بی‌زارم و ز ان زخم زشت * هر که خواهد عافیت دنیا بهشت