block:5089
| ۲۲۴۲ | N | آن دعا از هفت گردون در گذشت | * | کار آن مسکین به آخر خوب گشت |
| ۲۲۴۳ | N | کان دعای شیخ نه چون هر دعاست | * | فانی است و گفت او گفت خداست |
| ۲۲۴۴ | N | چون خدا از خود سؤال و کد کند | * | پس دعای خویش را چون رد کند |
| ۲۲۴۵ | N | یک سبب انگیخت صنع ذو الجلال | * | که رهانیدش ز نفرین و وبال |
| ۲۲۴۶ | N | اندر آن حمام پر میکرد طشت | * | گوهری از دختر شه یاوه گشت |
| ۲۲۴۷ | N | گوهری از حلقههای گوش او | * | یاوه گشت و هر زنی در جست و جو |
| ۲۲۴۸ | N | پس در حمام را بستند سخت | * | تا بجویند اولش در پیچ رخت |
| ۲۲۴۹ | N | رختها جستند و آن پیدا نشد | * | دزد گوهر نیز هم رسوا نشد |
| ۲۲۵۰ | N | پس به جد جستن گرفتند از گزاف | * | در دهان و گوش و اندر هر شکاف |
| ۲۲۵۱ | N | در شکاف تحت و فوق و هر طرف | * | جست و جو کردند در خوش صدف |
| ۲۲۵۲ | N | بانگ آمد که همه عریان شوید | * | هر که هستید ار عجوز و گر نوید |
| ۲۲۵۳ | N | یک به یک را حاجیه جستن گرفت | * | تا پدید آید گهر دانهی شگفت |
| ۲۲۵۴ | N | آن نصوح از ترس شد در خلوتی | * | روی زرد و لب کبود از خشیتی |
| ۲۲۵۵ | N | پیش چشم خویش او میدید مرگ | * | رفت و میلرزید او مانند برگ |
| ۲۲۵۶ | N | گفت یا رب بارها بر گشتهام | * | توبهها و عهدها بشکستهام |
| ۲۲۵۷ | N | کردهام آنها که از من میسزید | * | تا چنین سیل سیاهی در رسید |
| ۲۲۵۸ | N | نوبت جستن اگر در من رسد | * | وه که جان من چه سختیها کشد |
| ۲۲۵۹ | N | در جگر افتاده استم صد شرر | * | در مناجاتم ببین بوی جگر |
| ۲۲۶۰ | N | این چنین اندوه کافر را مباد | * | دامن رحمت گرفتم داد داد |
| ۲۲۶۱ | N | کاشکی مادر نزادی مر مرا | * | یا مرا شیری بخوردی در چرا |
| ۲۲۶۲ | N | ای خدا آن کن که از تو میسزد | * | که ز هر سوراخ مارم میگزد |
| ۲۲۶۳ | N | جان سنگین دارم و دل آهنین | * | ور نه خون گشتی در این رنج و حنین |
| ۲۲۶۴ | N | وقت تنگ آمد مرا و یک نفس | * | پادشاهی کن مرا فریاد رس |
| ۲۲۶۵ | N | گر مرا این بار ستاری کنی | * | توبه کردم من ز هر ناکردنی |
| ۲۲۶۶ | N | توبهام بپذیر این بار دگر | * | تا ببندم بهر توبه صد کمر |
| ۲۲۶۷ | N | من اگر این بار تقصیری کنم | * | پس دگر مشنو دعا و گفتنم |
| ۲۲۶۸ | N | این همیزارید و صد قطره روان | * | که در افتادم به جلاد و عوان |
| ۲۲۶۹ | N | تا نمیرد هیچ افرنگی چنین | * | هیچ ملحد را مبادا این حنین |
| ۲۲۷۰ | N | نوحهها میکرد او بر جان خویش | * | روی عزراییل دیده پیش پیش |
| ۲۲۷۱ | N | ای خدا و ای خدا چندان بگفت | * | کان در و دیوار با او گشت جفت |
| ۲۲۷۲ | N | در میان یا رب و یا رب بد او | * | بانگ آمد از میان جست و جو |