block:5085
| ۲۱۳۴ | N | گفت ای شه جملگی فرمان تراست | * | با وجود آفتاب اختر فناست |
| ۲۱۳۵ | N | زهره که بود یا عطارد یا شهاب | * | کاو برون آید به پیش آفتاب |
| ۲۱۳۶ | N | گر ز دلق و پوستین بگذشتمی | * | کی چنین تخم ملامت کشتمی |
| ۲۱۳۷ | N | قفل کردن بر در حجره چه بود | * | در میان صد خیالی حسود |
| ۲۱۳۸ | N | دست در کرده درون آب جو | * | هر یکی ز ایشان کلوخ خشک جو |
| ۲۱۳۹ | N | پس کلوخ خشک در جو کی بود | * | ماهیی با آب عاصی کی شود |
| ۲۱۴۰ | N | بر من مسکین جفا دارند ظن | * | که وفا را شرم میآید ز من |
| ۲۱۴۱ | N | گر نبودی زحمت نامحرمی | * | چند حرفی از وفا وا گفتمی |
| ۲۱۴۲ | N | چون جهانی شبهت و اشکال جوست | * | حرف میرانیم ما بیرون پوست |
| ۲۱۴۳ | N | گر تو خود را بشکنی مغزی شوی | * | داستان مغز نغزی بشنوی |
| ۲۱۴۴ | N | جوز را در پوستها آوازهاست | * | مغز و روغن را خود آوازی کجاست |
| ۲۱۴۵ | N | دارد آوازی نه اندر خورد گوش | * | هست آوازش نهان در گوش نوش |
| ۲۱۴۶ | N | گر نه خوش آوازی مغزی بود | * | ژغژغ آواز قشری که شنود |
| ۲۱۴۷ | N | ژغژغ آن ز آن تحمل میکنی | * | تا که خاموشانه بر مغزی زنی |
| ۲۱۴۸ | N | چند گاهی بیلب و بیگوش شو | * | و آنگهان چون لب حریف نوش شو |
| ۲۱۴۹ | N | چند گفتی نظم و نثر و راز فاش | * | خواجه یک روز امتحان کن گنگ باش |