vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5084

title of 5084
۲۱۰۹Nکن میان مجرمان حکم ای ایاز * ای ایاز پاک با صد احتراز
۲۱۱۰Nگر دو صد بارت بجوشم در عمل * در کف جوشت نیابم یک دغل
۲۱۱۱Nز امتحان شرمنده خلقی بی‌شمار * امتحانها از تو جمله شرمسار
۲۱۱۲Nبحر بی‌قعر است تنها علم نیست * کوه و صد کوه است این خود حلم نیست
۲۱۱۳Nگفت من دانم عطای تست این * ور نه من آن چارقم و آن پوستین
۲۱۱۴Nبهر آن پیغمبر این را شرح ساخت * هر که خود بشناخت یزدان را شناخت
۲۱۱۵Nچارقت نطفه‌ست و خونت پوستین * باقی ای خواجه عطای اوست این
۲۱۱۶Nبهر آن داده‌ست تا جویی دگر * تو مگو که نیستش جز این قدر
۲۱۱۷Nز آن نماید چند سیب آن باغبان * تا بدانی نخل و دخل بوستان
۲۱۱۸Nکف گندم ز آن دهد خریار را * تا بداند گندم انبار را
۲۱۱۹Nنکته‌ای ز آن شرح گوید اوستاد * تا شناسی علم او را مستزاد
۲۱۲۰Nور بگویی خود همینش بود و بس * دورت اندازد چنانک از ریش خس
۲۱۲۱Nای ایاز اکنون بیا و داد ده * داد نادر در جهان بنیاد نه
۲۱۲۲Nمجرمانت مستحق کشتن‌اند * وز طمع بر عفو و حلمت می‌تنند
۲۱۲۳Nتا که رحمت غالب آید یا غضب * آب کوثر غالب آید یا لهب
۲۱۲۴Nاز پی مردم ربایی هر دو هست * شاخ حلم و خشم از عهد أَ لَسْتُ
۲۱۲۵Nبهر این لفظ أَ لَسْتُ‌ مستبین * نفی و اثبات است در لفظی قرین
۲۱۲۶Nز انکه استفهام اثباتی است این * لیک در وی لفظ لیس شد دفین
۲۱۲۷Nترک کن تا ماند این تقریر خام * کاسه‌ی خاصان منه بر خوان عام
۲۱۲۸Nقهر و لطفی چون صبا و چون وبا * آن یکی آهن ربا وین کهربا
۲۱۲۹Nمی‌کشد حق راستان را تا رشد * قسم باطل باطلان را می‌کشد
۲۱۳۰Nمعده حلوایی بود حلوا کشد * معده صفرایی بود سرکا کشد
۲۱۳۱Nفرش سوزان سردی از جالس برد * فرش افسرده حرارت را خورد
۲۱۳۲Nدوست بینی از تو رحمت می‌جهد * خصم بینی از تو سطوت می‌جهد
۲۱۳۳Nای ایاز این کار را زوتر گزار * ز انکه نوعی انتقام است انتظار