block:5081
۲۰۵۰ | N | آن امینان بر در حجره شدند | * | طالب گنج و زر و خمره شدند |
۲۰۵۱ | N | قفل را بر میگشادند از هوس | * | با دو صد فرهنگ و دانش چند کس |
۲۰۵۲ | N | ز انکه قفل صعب و پر پیچیده بود | * | از میان قفلها بگزیده بود |
۲۰۵۳ | N | نه ز بخل سیم و مال و زر خام | * | از برای کتم آن سر از عوام |
۲۰۵۴ | N | که گروهی بر خیال بد تنند | * | قوم دیگر نام سالوسم کنند |
۲۰۵۵ | N | پیش با همت بود اسرار جان | * | از خسان محفوظتر از لعل کان |
۲۰۵۶ | N | زر به از جان است پیش ابلهان | * | زر نثار جان بود نزد شهان |
۲۰۵۷ | N | میشتابیدند تفت از حرص زر | * | عقلشان میگفت نه آهستهتر |
۲۰۵۸ | N | حرص تازد بیهده سوی سراب | * | عقل گوید نیک بین کان نیست آب |
۲۰۵۹ | N | حرص غالب بود و زر چون جان شده | * | نعرهی عقل آن زمان پنهان شده |
۲۰۶۰ | N | گشته صد تو حرص و غوغاهای او | * | گشته پنهان حکمت و ایمای او |
۲۰۶۱ | N | تا که در چاه غرور اندر فتد | * | آن گه از حکمت ملامت بشنود |
۲۰۶۲ | N | چون ز بند دام باد او شکست | * | نفس لوامه بر او یابید دست |
۲۰۶۳ | N | تا به دیوار بلا ناید سرش | * | نشنود پند دل آن گوش کرش |
۲۰۶۴ | N | کودکان را حرص لوزینه و شکر | * | از نصیحتها کند دو گوش کر |
۲۰۶۵ | N | چون که درد دنبلش آغاز شد | * | در نصیحت هر دو گوشش باز شد |
۲۰۶۶ | N | حجره را با حرص و صد گونه هوس | * | باز کردند آن زمان آن چند کس |
۲۰۶۷ | N | اندر افتادند از در ز ازدحام | * | همچو اندر دوغ گندیده هوام |
۲۰۶۸ | N | عاشقانه در فتد با کر و فر | * | خورد امکان نی و بسته هر دو پر |
۲۰۶۹ | N | بنگریدند از یسار و از یمین | * | چارقی بدریده بود و پوستین |
۲۰۷۰ | N | باز گفتند این مکان بینوش نیست | * | چارق اینجا جز پی رو پوش نیست |
۲۰۷۱ | N | هین بیاور میخهای تیز را | * | امتحان کن حفره و کاریز را |
۲۰۷۲ | N | هر طرف کندند و جستند آن فریق | * | حفرهها کندند و گوهای عمیق |
۲۰۷۳ | N | حفرههاشان بانگ میداد آن زمان | * | کندههای خالییم ای گندگان |
۲۰۷۴ | N | ز آن سگالش شرم هم میداشتند | * | کندهها را باز میانباشتند |
۲۰۷۵ | N | بیعدد لاحول در هر سینهای | * | مانده مرغ حرصشان بیچینهای |
۲۰۷۶ | N | ز آن ضلالتهای یاوه تازشان | * | حفرهی دیوار و در غمازشان |
۲۰۷۷ | N | ممکن اندای آن دیوار نی | * | با ایاز امکان هیچ انکار نی |
۲۰۷۸ | N | گر خداع بیگناهی میدهند | * | حایط و عرصه گواهی میدهند |
۲۰۷۹ | N | باز میگشتند سوی شهریار | * | پر ز گرد و روی زرد و شرمسار |