block:5080
| ۲۰۲۰ | N | گفت معشوقی به عاشق ز امتحان | * | در صبوحی کای فلان ابن الفلان |
| ۲۰۲۱ | N | مر مرا تو دوستتر داری عجب | * | یا که خود را راست گو یا ذا الکرب |
| ۲۰۲۲ | N | گفت من در تو چنان فانی شدم | * | که پرم من از تو از سر تا قدم |
| ۲۰۲۳ | N | بر من از هستی من جز نام نیست | * | در وجودم جز تو ای خوش کام نیست |
| ۲۰۲۴ | N | ز آن سبب فانی شدم من این چنین | * | همچو سرکه در تو بحر انگبین |
| ۲۰۲۵ | N | همچو سنگی کاو شود کل لعل ناب | * | پر شود او از صفات آقتاب |
| ۲۰۲۶ | N | وصف آن سنگی نماند اندر او | * | پر شود از وصف خور او پشت و رو |
| ۲۰۲۷ | N | بعد از آن گر دوست دارد خویش را | * | دوستی خور بود آن ای فتا |
| ۲۰۲۸ | N | ور که خور را دوست دارد او به جان | * | دوستی خویش باشد بیگمان |
| ۲۰۲۹ | N | خواه خود را دوست دارد لعل ناب | * | خواه تا او دوست دارد آفتاب |
| ۲۰۳۰ | N | اندر این دو دوستی خود فرق نیست | * | هر دو جانب جز ضیای شرق نیست |
| ۲۰۳۱ | N | تا نشد او لعل خود را دشمن است | * | ز انکه یک من نیست آن جا دو من است |
| ۲۰۳۲ | N | ز انکه ظلمانی است سنگ و روز کور | * | هست ظلمانی حقیقت ضد نور |
| ۲۰۳۳ | N | خویشتن را دوست دارد کافر است | * | ز انکه او مناع شمس اکبر است |
| ۲۰۳۴ | N | پس نشاید که بگوید سنگ انا | * | او همه تاریکی است و در فنا |
| ۲۰۳۵ | N | گفت فرعونی انا الحق گشت پست | * | گفت منصوری انا الحق و برست |
| ۲۰۳۶ | N | آن انا را لعنة اللَّه در عقب | * | وین انا را رحمه اللَّه ای محب |
| ۲۰۳۷ | N | ز انکه او سنگ سیه بد این عقیق | * | آن عدوی نور بود و این عشیق |
| ۲۰۳۸ | N | این انا هو بود در سر ای فضول | * | ز اتحاد نور نه از رای حلول |
| ۲۰۳۹ | N | جهد کن تا سنگیات کمتر شود | * | تا به لعلی سنگ تو انور شود |
| ۲۰۴۰ | N | صبر کن اندر جهاد و در عنا | * | دمبهدم میبین بقا اندر فنا |
| ۲۰۴۱ | N | وصف سنگی هر زمان کم میشود | * | وصف لعلی در تو محکم میشود |
| ۲۰۴۲ | N | وصف هستی میرود از پیکرت | * | وصف مستی میفزاید در سرت |
| ۲۰۴۳ | N | سمع شو یک بارگی تو گوشوار | * | تا ز حلقهی لعل یابی گوشوار |
| ۲۰۴۴ | N | همچو چه کن خاک میکن گر کسی | * | زین تن خاکی که در آبی رسی |
| ۲۰۴۵ | N | گر رسد جذبهی خدا آب معین | * | چاه ناکنده بجوشد از زمین |
| ۲۰۴۶ | N | کار میکن تو به گوش آن مباش | * | اندک اندک خاک چه را میتراش |
| ۲۰۴۷ | N | هر که رنجی دید گنجی شد پدید | * | هر که جدی کرد در جدی رسید |
| ۲۰۴۸ | N | گفت پیغمبر رکوع است و سجود | * | بر در حق کوفتن حلقهی وجود |
| ۲۰۴۹ | N | حلقهی آن در هر آن کاو میزند | * | بهر او دولت سری بیرون کند |